شناخت عربستان

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي، علي، 1342 -

عنوان و نام پديدآور : شناخت عربستان/ تاليف علي محمدي آشناني.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1381.

مشخصات ظاهري : 151 ص.: نقشه.

شابك : 7000 ريال:964-7635-21-4 ؛ 8000 ريال: چاپ هشتم:978-964-7635-21-9 ؛ 10000 ريال ( چاپ دوازدهم )

يادداشت : چاپ هشتم : بهار 1387.

يادداشت : چاپ دوازدهم : 1389.

يادداشت : كتابنامه: ص. [149] - 151.

موضوع : عربستان سعودي

رده بندي كنگره : DS204/م 3ش 9

رده بندي ديويي : 953/8

شماره كتابشناسي ملي : م 81-42161

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

ص:10

ص:11

ص:12

ص: 13

پيشگفتار

در عصر طلايى ارتباطات، كه رشد و گسترش فنّاورى، كشورهاى جهان را به خانه هاى يك دهكده، بلكه به بخش هاى يك كلبه تبديل نموده، شناختِ دقيقِ كشورهاى اسلامى ضرورتى مؤكّد است. (1) 1 در ميان كشورهاى اسلامى، شناخت عربستان به ويژه براى كسانى كه قصد سفر بدان كشور را دارند، به دليل ويژگى هاى منحصر به فردى كه دارد، از اهميتى دوچندان و ضرورتى افزون تر برخوردار است؛ زيرا عربستان مركز گسترش زمين، (2) 2 محل هبوط آدم و حوا، (3) 3 سرزمين بر پا


1- - با عنايت به فراخوان جهان شمولِ اسلام در مورد وحدت بر محور توحيد در آيه شريفه «قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم أَلَّا نعبد الّا اللَّه. آل عمران، 64» و تأكيد بسيار بر اهتمام نسبت به امور مسلمانان در رواياتى همچون؛ «من أصبح لايهتمّ بأمور المسلمين فليس بمسلم. (دَحْوالأرض)، بحارالانوار، ج 74، ص 339-/ 337» حسن تفاهم، بسترسازى و تحقق وحدت وتعاون امت اسلامى، يكى از اساسى ترين وظايف دينى است. (حج، شهيدمطهرى، ص 9-/ 25)
2- - بحارالانوار، ج 57، ص 232 و ج 66، ص 254
3- - بحارالانوار، ج 11، ص 183

ص: 14

شدن كعبه، جايگاه جوشش چشمه توحيد و طلوع خورشيد تابناك و حيات بخش اسلام، زادگاه خاتم پيامبران حضرت محمد صلى الله عليه و آله، صديقه اطهر فاطمه زهرا عليها السلام و يازده تن از اختران تابناك آسمان ولايت و امامت، محل وقوع و شكل گيرى تاريخ پر افتخار و خاطره انگيز صدر اسلام، مهد پيدايش تمدن بزرگ اسلامى، مدفن و آرامگاه كوثر هستى، و چهار امام و پيشواى پاك؛ امام مجتبى، امام سجاد، امام باقر، امام صادق عليهم السلام و بسيارى از سادات و بستگان خاندان اهلبيت عليهم السلام، اصحاب و يارانِ والا مرتبه پيامبر صلى الله عليه و آله و جايگاه حرم امن الهى، قبله گاه مسلمانان جهان، و محل برگزارى همايش بين المللى ساليانه مسلمانان و انجام مناسك حج است.

همه روزه، مسلمانان رو به سوى كعبه به نماز مى ايستند و همه ساله ميليونها تن براى انجام فريضه حج با قلبى مالامال از شور و عشق و اشتياق به آن ديارِ سراسر نور و معنويت عزيمت مى كنند و عاشق تر از گذشته، بازگشت دوباره به آن ديار را انتظار مى برند.

آرى در آن فضاى نورانى است كه فرياد نيايش هاى عارفانه و برخاسته از جان مسلمانان، در هم مى آميزد و پيوند عميق و وحدت امت اسلامى را به نمايش مى گذارد و بدينسان هماره قلب مسلمانان در حرمين شريفين مى تپد.

نوشتارى كه پيش روى داريد گامى كوچك در جهت شناخت عربستان سعودى است. اميد است دانش پژوهان و انديشمندان با تذكّرات و رهنمودهاى خويش در جهت تكميل و پربار شدن آن گام بردارند.

على محمّدى آشنانى

ص: 15

فصل اول: جغرافياى عربستان

اشاره

ص: 16

ص: 17

پيشگفتار

جغرافياى طبيعى

1. موقعيت جغرافيايى

كشور عربستان سعودى (1)4 يكى از كشورهاى قاره آسيا (2) 5 در منطقه استراتژيك خاورميانه (3) 6 است كه با مساحت 000/ 240/ 2 كيلومتر مربع، بزرگترين كشور شبه جزيره عربستان محسوب مى گردد؛ زيرا حدود 34 آن

نمايش تصوير


1- 1-
2- - آسيا با مساحتى بيش از 44 ميليون كيلومتر مربع بزرگترين قاره كره زمين است كه بيش از 14 مساحت كل خشكى هاى زمين (/ 135 ميليون كيلومتر مربع) را در بر گرفته و 60% جمعيت دنيا را در خود جاى داده است
3- - خاورميانه () اصطلاحى است كه براى اولين بار در سال 1902/ 1320 ميلادى توسط يك افسر امريكايى به كار گرفته شد و پس از آن به تدريج در ميان سياستمداران كشورها رايج گرديد. سازمان ملل اين اصطلاح را در سال 1948 پذيرفت. برخى پديد آورنده اين اصطلاح را فرماندهى نظامى بريتانيا در خلال جنگ جهانى دانسته اند. (جغرافياى كشورهاى مسلمان، ص 11، تاريخ بلاد عربى سعودى، منير العجلانى، ص 9.)

ص: 18

را در بر گرفته است. (1) 7


1- - شبه جزيره عربستان در نيمكره شمالى و نيمكره شرقى جنوب غربى آسيا قرار گرفته است و از مشرق با خليج فارس، از مغرب با درياى سرخ (درياى قلزم) و از جنوب با اقيانوس هند هم مرز است. مرز شمالى آن را به دقت نمى توان معين كرد ولى مى توان خطى فرضى را از خليج عقبه تا فرات امتداد داد و آن را مرز شمالى اين شبه جزيره دانست. اين شبه جزيره از هفت كشور؛ عربستان سعودى، جمهورى يمن، عمان، امارات متحده عربى، قطر، بحرين و كويت تشكيل شده است

ص: 19

عربستان سعودى از شمال به اردن و عراق و از جنوب به جمهورى يمن و عمان و از شرق به كويت، بحرين، قطر و امارات عربى متحده و خليج فارس و از غرب به درياى سرخ محدود مى شود و با همسايگان خود، داراى 4532 كيلومتر مرز زمينى است كه با عراق 808 كيلومتر، اردن 742 كيلومتر، كويت 222 كيلومتر، عمان 676 كيلومتر، قطر 40 كيلومتر، امارات عربى متحده 586 كيلومتر و با يمن 458/ 1 كيلومتر مرز مشترك دارد.

اين كشور بين خطالعرض جغرافيايى 160 الى 0 32 درجه در شمال خط استوا واقع شده و از سطح دريا 750 تا 1500 متر ارتفاع دارد.

2. عوارض طبيعى

كشور عربستان سعودى از نظر جغرافيايى به چهار منطقه تقسيم مى شود:

الف: ارتفاعات غربى: اين سلسله جبال كه به سلسله كوههاى «سروات» شهرت يافته اند، از خليج عقبه در شمال آغاز مى شود و تا منطقه حجاز و عسير در جنوب ادامه مى يابد. در ميان اين كوهها و ساحل درياى احمر دشتى قرار گرفته كه به آن تهامه مى گويند.

ب: نجد: منطقه نجد كه در مركز شبه جزيره عربستان واقع شده و قسمت اعظم آن را فرا گرفته است، از جنوب به ربع الخالى، از غرب به حجاز، از شرق به سرزمين احساء و از شمال به عراق و اردن محدود مى شود.

ص: 20

ج: احساء و قطيف: اين منطقه در ساحل شرقى كرانه هاى خليج فارس قرار گرفته است.

د: صحراهاى شن زار: اين بيابانها به سه قسمت تقسيم شده اند:

1. صحراى نفود «باديه سماوه»: كه در شمال عربستان واقع شده، هفتاد هزار كيلومتر مربع مساحت دارد و مركب از تپه هاى شن سفيد و سرخ است.

2. صحراى دهناء: اين صحرا در ميان صحراى «نفود» و صحراى «ربع الخالى» قرار گرفته است.

3. صحراى ربع الخالى (1) 8: اين بيابان زايد در جنوب صحراى دهناء و در ميان نجد و عمان و حضرموت قرار دارد و مساحت آن تقريباً 000/ 600 كيلومتر مربع، با طول تقريبى 200/ 1 كيلومتر و عرض 500 كيلومتر مى باشد. اين بيابان همان طور كه از اسمش معلوم است تا نيم قرن گذشته از هرگونه تمدن بشرى و آبادانى تهى بوده، امّا در حال حاضر به دليل اكتشافِ منابع فراوان نفت، اهميت زيادى يافته است.

زمين شناسان بر اين باورند كه عربستان از يك سو دنباله صحراى بزرگ آفريقاست كه توسط دره نيل و خليج بزرگ درياى سرخ از آن مُنفك گرديده است و از سوى ديگر امتداد ريگستان وسيعى است كه در آسيا از قلب ايران تا صحراى گبى گسترده شده است.


1- -، رمله

ص: 21

بر اساس پژوهشهاى زمين شناسى، كوه هاى شبه جزيره عرب متعلق به دوران دوم زمين شناسى؛ دوره ژوراسيك است. رشته كوه هاى نسبتاً مرتفعى كه از شبه جزيره سينا آغاز و در امتداد درياى سرخ تا خليج فارس كشيده شده، همچون ديوارى، اين شبه جزيره را محصور نموده است. در لابلاى اين ارتفاعات، دره هاى كوچك و بزرگى به نام «وادى» ديده مى شود. (1) 9 مهمترين وادى هاى ساحلى آن، وادى عفال، صدر، اليسر، مراش، سلمى، دما، اظلم، شلبه، عنتر، المياه، املج، الفرعه، الفقير، بنى مالك، فاطمه، نعمان، سعديه، ليث و مشهورترين وادى هاى داخلى آن، وادى رنيه، تربه، ليه، فجر، عتيق، حمض، جزل و مصول هستند. (2) 10 عربستان از سوى ديگر به سه ناحيه تقسيم شده است:

1- تهامه: اين سرزمين از ساحل درياى سرخ آغاز و تا سرزمين نجران امتداد دارد. در اين منطقه شدت گرما و آفتاب سوزان و نوزيدن باد، زندگى را مشكل نموده است؛ علت نامگذارى آن به تهامه نيز همين است.

شهر جيزان در ناحيه عسير و در ساحل درياى سرخ در تهامه واقع شده است.

2- نجد: اين ناحيه قسمت اعظم عربستان را فرا گرفته و داراى 750 تا 1500 متر ارتفاع از سطح دريا است. به همين جهت آن را نجد (/ سرزمين


1- - تاريخ تحليلى اسلام، دكتر سيد جعفر شهيدى، ص 1
2- - شبه جزيره، محمود شاكر، ص 36-/ 30. براى اطلاعات بيشتر به معجم ادوية الجزيره، عبداللَّه محمد بن خميس، و قلب الحجاز، عاتق بن غيث البلادى مراجعه شود

ص: 22

مرتفع) مى گويند.

نجد قلب صحرا و شهرهاى عُنَيْزَه، دِرْعِيَّه و بُرَيْدَه، موطن آل سعود و كانون شكل گيرى آيين وهابيت است. در شمال نجد، منطقه جبل شَمَّر واقع شده كه در نيمه دوم قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در اختيار آل رشيد بوده است. در جنوب شرقى جبل شَمَّر، ناحيه قصيم و وادى ذوالرُمَّه قرار دارد. شهرستان سُدَيْر و شهر مَجمَّعه در جنوب شرقى قصيم مى باشد. (1) 11 آباديهاى نجد عموماً در واحه ها و واديها و شعاب جبال طُوَيْق بنا شده اند. ناحيه وَشْم در جنب وادى مَحْمِل و شهر رياض، پايتخت عربستان، در ناحيه عارِض واقع شده اند.

3- حجاز: اين منطقه كه در شمال غربى عربستان سعودى واقع شده و بيشترين قسمت آن را مناطق كوهستانى تشكيل مى دهد، از شمال به خليج عقبه و از غرب به درياى سرخ و از شرق به نجد و از جنوب به عسير محدود مى شود. علت نامگذارى اين منطقه به حجاز آن است كه رشته كوه هاى بلند اين منطقه، دو طرف خود را از هم جدا نموده، مانع ارتباط آن دو با يكديگر شده است.

حجاز را استان غربى عربستان نيز مى نامند و شهرهاى مقدس مكه و مدينه، همچنين يَنْبُع، جدَّه و طائف در آن قرار گرفته اند.

گفتنى است اغلب شهرها، استانها و اراضى عربستان، به نام باستانى يا به اسم عشايرى كه در آنها ساكنند، خوانده مى شوند.


1- - نك: معجم البلدان، ج 4، ص 367 و ج 5، ص 261

ص: 23

3. آب و هوا

عربستان در شمار خشك ترين و گرمترين مناطق دنياست؛ هواى اين كشور در تابستان بسيار گرم و در زمستان معتدل مى باشد. هواى جدّه گرم و مرطوب است و آب و هواى انتهاى شرقى عربستان تا عمان از رطوبت متوسطى برخوردار مى باشد.

اين كه دو طرف اين كشور را دريا احاطه كرده، اما وسعت آبهاى مجاور به قدرى اندك است كه گرمى و خشكى اراضى وسيع و بيابانى آن را كم نمى كند.

در عربستان حتى يك رودخانه وجود ندارد كه پيوسته به دريا بريزد ولى در آن وادى هايى هست كه سيلاب ها را در خود جمع مى كند. در منطقه حضرموت، نيز دره هاى عميقى وجود دارد كه داراى آبهاى زيرزمينى فراوانى است.

در اين كشور بارندگى بسيار كم است؛ به گونه اى كه متوسط بارش ساليانه اين كشور 100 ميلى متر گزارش شده است (1) 12.

به علت وزش بادهاى موسمى در نقاط مركزى عربستان، ميزان بسيار ناچيزى از بارانهاى اقيانوس هند به داخل اين منطقه نفوذ مى كند. به همين دليل، گاه خشكسالى هايى سخت در آن ايجاد مى شود و گاه نيز رگبارهاى تند و كوتاه به صورت غيرعادى مى بارد و منطقه حجاز را تهديد مى كند.

اكنون آبهاى سطحى كه بيشتر در مناطق غرب و جنوب غربى


1- - دليل المملكة العربية السعودية، ص 1

ص: 24

آن وجود دارد 10% و آبهاى زير زمينى 84% و اصلاح و شيرين نمودن آبهاى شور حدود 6% از نيازهاى اين كشور به آب را بر طرف مى سازد. (1) 13 گفتنى است به دليل گستردگى صحراها، وضعيت زمين و كمبود آب، تنها يك صدم از مجموع اراضى عربستان قابل كشت و زراعت مى باشد. (2) 14

4. ذخاير و منابع طبيعى

عربستان داراى منابع و ذخاير طبيعىِ غنى و گسترده اى است؛ اين منابع و ذخاير عبارتند از:

نفت، گاز، طلا، نقره، مس، سنگ آهن، اورانيوم، فسفات، سنگ مرمر، روى، بوكسيت، پتاسيم، نمك، آهك و ...

5. پايتخت و شهرهاى مهم

پايتخت عربستان سعودى، شهر «رياض» است و با آن كه بيش از چند دهه (3) 15 از انتخاب آن به عنوان پايتخت نمى گذرد، توسعه چشمگيرى يافته است.

پس از رياض، مهمترين شهر سياسى، پايتخت سابق اين كشور، شهر «جده» است كه هنوز نيز اهميت خود را حفظ نموده و همه وزارتخانه ها در آن شعبه دارند و مقامات سياسى چند ماه از سال را در آن


1- - همان، ص 2
2- - جغرافياى تاريخى شبه جزيره، احمد محمد عبده، ص 44 و عربستان، فخرى، ص 104
3- - از سال 1955 ميلادى/ 1375 ه. ق. تا كنون

ص: 25

اقامت مى گزينند.

پس از جده، شهر «طائف» كه به دليل خوشى آب و هوايش در اوج گرماى تابستان، پذيراى مقامات سياسى و محل تشكيل هيئت دولت مى باشد، از اهميت سياسى برخوردار است.

شهرهاى ديگر اين كشور از جهت؛ مذهبى، صنعتى، تجارى و كشاورزى داراى اهميت مى باشند:

شهرهاى مهم مذهبى: مهمترين شهر مذهبى اين كشور، «مكه» است كه به علت وجود مسجدالحرام و برگزارى مناسك حج در آن، از قداست خاصى برخوردار مى باشد. پس از آن، شهر «مدينه» به دليل وجود مسجد و حرم نبوى و قبرستان بقيع در آن، داراى اهميت و جايگاه ويژه اى است.

اين دو شهر، افزون بر اهميت مذهبى، به دليل شكل گيرى تاريخ اسلام در آنها، از اهميت تاريخى نيز برخوردارند.

شهرهاى مهم صنعتى و تجارى: مكه و مدينه در ايام برگزارى حج، از رونق تجارى خاصى برخوردار هستند. شهر «دمام» در مركز منطقه شرقى، يكى از مهمترين شهرهاى تجارى عربستان مى باشد كه بيشترين منابع نفت و گاز را در خود جاى داده است. شهر صنعتى «جبيل» واقع در ساحل خليج فارس نيز حائز اهميت است. افزون بر آن شهر «يَنبع» نيز به دليل وجود مراكز پالايش و پتروشيمى، از نظر صنعتى داراى اهميت زيادى است.

شهرهاى مهم كشاورزى: طائف، بريده، تبوك، نجران، احساء و خميس مشيط از نقطه نظر كشاورزى داراى اهميت زيادى هستند.

ص: 26

6. بنادر مهم

مهمترين بندر عربستان، بندر «جده» است؛ اين بندر كه در ساحل درياى احمر واقع شده، از نظر سياسى، تجارى و بازرگانى داراى اهميت بسيار زيادى است. تعدادى از پايگاههاى مهم نظامى و دريايى نيز در اين بندر قرار دارند.

در حال حاضر جده يك بندر آزاد بازرگانى و از پيش رفته ترين شهرهاى عربستان محسوب مى شود. اين بندر محل ورود زائران خانه خدا نيز مى باشد و فرودگاه بين المللى ملك عبدالعزيز در آنجا قرار دارد.

پس از جدّه، بنادر دمام، ينبع، جيزان، جبيل، جبل و بندر نفتى رأس تنوره داراى اهميت اند.

علاوه بر بنادر مهم پيشگفته، عربستان داراى بنادر كوچك ترى به نام هاى كوريبه، حاجى، ديبا، الوجيه، يميلوج، فاراسان، القامه، الكبار، ضيقف، ياقارى، دارين، رأس الخفيجى و رأس الحيشاب نيز مى باشد.

7. تقسيمات كشورى

عربستان به سيزده منطقه (استان) تقسيم شده است و در رأس هر منطقه، اميرى به حكم پادشاه نصب مى گردد. اين مناطق عبارتند از:

1. رياض 2. شرقيه 3. مكه مكرمه 4. مدينه منوره 5. حائل 6. القصيم 7. تبوك 8. الباحه 9. عسير 10. نجران 11. جوف 12. جيزان 13. الحدود الشمالى.

ص: 27

جغرافياى انسانى

1. جمعيت

برابر آخرين سر شمارى اداره آمار وزارت برنامه ريزى، در نيمه اول سال 2000 ميلادى/ 1421 ه. ق. جمعيت عربستان 000/ 800/ 20 نفر گزارش شده است كه در اين ميان، تعداد افراد بومى 000/ 580/ 15 نفر و افراد خارجى مقيم اين كشور 000/ 200/ 5 نفر مى باشند.

بر اساس اين آمار، افراد بومى زير 15 سال، 2/ 45% و افراد زير 40 سال، 5/ 83% و جمعيت بالاى 63 سال، 7/ 3% مى باشد. نسبت مردان به كل جمعيت، 04/ 50% و نسبت زنان به كل جمعيت 96/ 49% مى باشد. اين آمار نشانگر جوان بودن بافت جمعيتى اين كشور است.

برخى از منابع، جمعيت كنونى عربستان را بيش از 000/ 960/ 21 نفر برآورد نموده اند كه از آن ميان، طبق اظهار وزير كار عربستان، حدود هفت ميليون نفر را خارجيان مقيم اين كشور تشكيل مى دهند. (1) 16

2. پراكندگى جمعيت

تراكم جمعيت در منطقه جنوب، هماره بيشتر از شمال و مركز بوده است. در زمان هاى گذشته بيشتر مردم اين كشور چادرنشين بوده يا در روستاها زندگى مى كردند؛ به گونه اى كه تاسال 1970 م/ 1390 ه. ق.


1- - عربستان سعودى، سادات عظيمى، ص 7

ص: 28

تنها 14 آنان در شهرها سكونت داشتند، اما توسعه امكانات شهرى باعث شد كه بيش از 80% ساكنان اين كشور، به شهرنشينى روى آورند.

نسبت جمعيت كنونى اين كشور با مساحت آن، از يازده نفر در هر ميل مربع كمتر است.

3. نژاد و پيشينه تاريخى جمعيت

نژاد مردم عربستان سامى است. از دير باز مورّخان، اعراب را به دو دسته بائده و باقيه تقسيم كرده اند:

1. اعراب بائده: اقوام از بين رفته و نابود شده، مثل قوم عاد، ثمود، جديس، أميم، جاسم و عبيل را اعراب بائده گويند.

2. اعراب باقيه: اعرابى را كه نسل آنها باقى مانده است، اعراب باقيه مى نامند. آنها خود به دو دسته تقسيم مى شوند:

الف. اعراب عاربه: يعنى اعراب خالص و اصيل.

ب. اعراب مستعربه: اعراب ناخالص و پيوسته با ديگران.

ساكنان منطقه جنوبى عربستان، خود را از نژاد «يعرب بن قحطان» فرزند پنجم نوح و عربِ خالص معرفى مى نمودند، به همين جهت به «قحطانيان» شهرت يافته اند. ولى ساكنان منطقه شمالى و مركز شبه جزيره را از نژاد «عدنان» نواده حضرت اسماعيل عليه السلام مى شناسند و آنان را «عدنانيان» مى خوانند.

قحطانيان را اعراب عاربه و عدنانيان را اعراب مستعربه مى نامند. (1) 17


1- - الفهرست، ابن نديم بغدادى، ص 8؛ مروج الذهب، ج 1، ص 300

ص: 29

از نظر پيشينه تاريخى، نخست در قسمت جنوبى اين كشور به علت دارا بودن آب و هواى مساعدتر، تراكم جمعيت بيشتر بوده و شهرنشينى نيز در آن قسمت پديد آمده است؛ به گونه اى كه مناطق حاصلخيز يمن در تاريخ شهرت دارد. اما در قسمت شمالى به علت خشكى و غير قابل سكونت بودن، كوچ نشينى رواج داشته است.

با متروك شدن راه بين المللى «بخور» كه اين منطقه را از يك سو به درياى مديترانه و از سوى ديگر به مصر متصل مى نمود به دليل توجه دريانوردان رم به اقيانوس هند، در نتيجه تغيير راه ميان شرق و غرب به منطقه شمالى و كاسته شدن از اهميت راه جنوب، همچنين شكستن سدّ بزرگ «مأرب» در جنوب و ... موجب مهاجرت هاى گسترده در اين شبه جزيره گرديد؛ جمعيت عمده اى از جنوب به شمال و برخى از شرق به غرب هجرت كردند و در اين مسيرها به اقتضاى زمان و نياز مهاجران، شهركهايى تأسيس و در نتيجه حكومت هايى به وجود آمد.

گروه هايى كه از جنوب به شمال كوچ كرده بودند، به ويژه دو قبيله خُزاعه و جُرْهم، در شهر مكه مستقر شدند. بيشتر مردم عربستان از اين دو قبيله نشأت مى گيرند. در حال حاضر تعداد چهار هزار قبيله در عربستان وجود دارد. مهمترين طوايف آن عبارتند از: مطير، عتيبه، بنى سليم، قريش، هذيل، البقوم، عدوان، بنى حارث، بنى لحيان، بنى سعد، شَمَّر.

4. رشد جمعيت

نرخ رشد جمعيت در اين كشور 4/ 3% است. گفته مى شود اكنون اين رشد اندكى كاهش يافته است.

ص: 30

از سوى ديگر، به دليل اجراى برنامه واكسيناسيون و اعتلاى فرهنگ بهداشت، متوسط عمر در سال 2000 ميلادى/ 1421 ه. ق. به 4/ 71 سال افزايش يافته است. (1) 18

5. مهاجرت

در عربستان از يك سو مهاجرت از مناطق روستايى و دورافتاده به مناطق شهرى رو به رشد بوده و از سوى ديگر مهاجرت اتباع بيگانه به اين كشور نيز روندى رو به فزونى داشته است.

تعداد خارجيان مقيم اين كشور كه برابر آمار رسمى 000/ 200/ 5 نفر بوده، طبق اظهار وزير كار عربستان اكنون به حدود هفت ميليون افزايش يافته است. بيشتر اين مهاجرين براى كار از كشورهاى آسيايى و آفريقايى به اين كشور آمده اند وحدود هفتادهزار نفرآنان ازكشورهاى غربى مى باشند كه اغلب در امور نظامى، نفتى و صنايع بزرگ به كار اشتغال دارند.

6. دين، زبان و خط رسمى

دين رسمى اين كشور اسلام است؛ 85% مردم آن سنى مذهب (حنبلى) و 15% شيعه مى باشند. (2) 19 كشور بر اساس آيين وهابيت اداره مى شود.

زبان و خط رسمى اين كشور، زبان و خط عربى مى باشد كه از زبان و خطهاى سامى است. پس از زبان عربى، در ادارات دولتى، مراكز تجارى


1- - عربستان سعودى، سادات عظيمى، ص 61
2- - عربستان، محمد فخرى، ص 8

ص: 31

و دانشگاه ها، از زبان انگليسى استفاده مى شود. علاوه بر آن دو، زبان هاى مختلفى همچون اردو، پشتو، تركى استانبولى، هوسه و ... نيز در ميان مهاجرين رايج است.

7. پرچم، نشان و روز ملّى

پرچم مستطيل شكل عربستان، به رنگ سبز است و در وسط آن، بر فراز شمشيرى به خط ثلث و به رنگ سفيد نوشته شده است: «لا اله الّا اللَّه محمد رسول اللَّه».

نمايش تصوير

نشان رسمى آن كشور، يك نخل خرما، در ميان دو شمشير است كه يكديگر را قطع كرده اند. اين نشان از زمان محمد بن سعود تا كنون رواج داشته است. (1) 20

نمايش تصوير

روز ملى عربستان سعودى اول ميزان برابر 23 سپتامبر هر سال است.

8. تقويم، تعطيلات و ساعت

تقويم رسمى عربستان سعودى، كه تقويم «ام القرى» خوانده


1- - تاريخ البلاد السعوديه، منير العجلانى، ج 1، ص ز

ص: 32

مى شود، طبق ماه هاى دوازده گانه هجرى قمرى تنظيم شده و ايام سال 354 روز است و اول محرم آغاز سال و آخر ذى حجه پايان سال آنان محسوب مى گردد.

تعطيل رسمى ساليانه، به مناسبت عيد فطر؛ از بيست و پنجم ماه مبارك رمضان تا پنجم شوال و به مناسبت عيد قربان از پنجم تا پانزدهم ذى حجه مى باشد.

ساعت كار در بيشتر دواير دولتى، از 30/ 7 صبح آغاز و در 30/ 14 پايان مى يابد ولى بيشتر شركت ها، مؤسسات خاص و بانك ها در دو نوبتِ صبح از ساعت 8 الى 13 و عصر از ساعت 16 الى 19 به كار مى پردازند.

گفتنى است به هنگام برگزارى نماز، همه اماكن دولتى و تجارى تعطيل اند. همچنين ادارات دولتى، روزهاى جمعه و بانك ها و برخى از ادارات، روزهاى پنجشنبه را تعطيل مى كنند.

ساعت اين كشور، 3 ساعت جلوتر از ساعت گرينويچ () مى باشد. و اختلاف آن با ساعت جمهورى اسلامى ايران، در پاييز و زمستان 30 دقيقه و در بهار و تابستان 1 ساعت و 30 دقيقه است.

9. واحد پول و اندازه گيرى

واحد پول عربستان، «ريال» است كه يك دلار، معادل 75/ 3 ريال مى باشد و مقياس اندازه گيرى در آن كشور «متر» و نظام وزن آن بر اساس «كيلوگرم» است.

ص: 33

جغرافياى سياسى

اهميت ژئوپليتيك عربستان

ويژگى هاى جغرافيايى، عوامل دينى، فرهنگى، سياسى، و وضعيت نسبتاً خوب اقتصادى، كشور عربستان را از اهميّتى استراتژيك در منطقه و جهان برخوردار ساخته است.

قرار گرفتن كعبه و حرم نبوى، نقش و تأثيرگذارى بر بازار جهانى نفت، و ايفاى نقش مهم سياسى در منطقه خاورميانه، نشان از اهميت ژئوپلتيك مذهبى، سياسى و اقتصادى عربستان دارد.

عوامل اهميت استراتژيكى عربستان

اشاره

اهميت و جايگاه كنونى عربستان در نظام سياسى منطقه و جهان، مرهون عوامل و دلايل مختلفى به شرح ذيل است:

1. وجود مكه مكرمه و مدينه منوره

طلوع خورشيد اسلام و قرار گرفتن خانه خدا و حرم نبوى در اين كشور، نقش بسيار مهمى در اهميت يافتن عربستان در ميان كشورهاى اسلامى و جهان ايفا نموده است. هم اكنون مسلمانان جهان همه روزه به سوى كعبه نماز مى گزارند و سالانه براى انجام فريضه حج به آن سرزمين سفر مى كنند.

توجّه به توسعه اماكن مذهبى و رفاه حجاج، چاپ و نشر گسترده قرآن كريم و برگزيدن لقب «خادم الحرمين الشريفين» از سوى رهبر كنونى اين

ص: 34

كشور، نشانگر نقش مهم عامل مذهبى در اهميت يافتن عربستان سعودى است.

2. موقعيت جغرافيايى

از دير باز، موقعيت جغرافيايى عربستان، به علت واقع شدن بر سَر راه سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا و رفت و آمد اقوام و ملل مختلف به آن، از اهميت برخوردار بوده است.

اكنون نيز اين كشور به عنوان نقطه اتصال قاره آفريقا و آسيا، قرار گرفتن در منطقه ژئو پليتيك خاورميانه، دسترسى به خليج فارس و درياى سرخ و برخوردارى از وسعت بيشتر (دوازدهمين كشور جهان از نظر وسعت) بويژه نسبت به ديگر كشورهاى جزيرة العرب، داراى اهميت منطقه اى و جهانى است.

گفتنى است عربستان سعودى اگر چه از نظر جغرافيايى به دو شاهراه حياتى جهان؛ خليج فارس و درياى سرخ مرتبط است، امّا دسترسى اين كشور به آبهاى آزاد جهان، تنها با عبور از دو تنگه استراتژيك هرمز يا باب المندب امكان پذير مى باشد.

3. ذخاير فراوان نفت و گاز

كشور عربستان با 263 ميليارد بشكه نفت، يعنى بيش از 14 ذخاير نفتى جهان/ «26%»، و 4/ 33% نفت اوپك، رتبه اول در ميان كشورهاى دارنده منابع نفت را در اختيار دارد.

اگر چه طبق آخرين توافقات اوپك، (1) 21 اين كشور روزانه 000/ 053/ 7


1- - سازمان اوپك باعضويت اوليه پنج كشور عراق، كويت، ايران، عربستان سعودى وونزوئلا در سال- 1960 ميلادى/ 1379 ه. ق. به منظور ايجاد هماهنگى و وحدت و تعيين بهترين شيوه براى تأمين منافع، پيش بينى روش ها و وسايل تأمين و تثبيت قيمت ها در بازارهاى بين المللى، در نظر گرفتن مصالح ملت هاى توليد كننده و تضمين درآمدى ثابت براى آنان، تشكيل شد. بر اساس آخرين توافق اعضاى اوپك در صورتى كه قيمت نفت براى بيش از بيست روز پائين تر از 25 دلار باشد، آنان از سقف توليد خود تا يك ميليون بشكه خواهند كاست و در صورتى كه بيش از بيست روز متوالى بالاتر از بيست و پنج دلار باشد، آنان به توليد نفت خود تا يك ميليون بشكه خواهند افزود

ص: 35

بشكه نفت صادر مى كند، اما قدرت توليد يازده ميليون بشكه در روز كه تا پانزده ميليون قابل افزايش است، اين كشور را به بزرگترين توليد كننده نفت بدل ساخته است و آن را به عنوان بزرگترين كشور صادر كننده نفت پس از روسيه و آمريكا به جهان شناسانده است. البته گاه با كاهش توليد آن دو كشور، يا افزايش توليد عربستان اين كشور در صدر قرار مى گيرد. (1) 22 عربستان علاوه بر نفت، با در اختيار داشتن 2/ 5 تريليون متر مكعب گاز (2/ 4% ذخاير شناخته شده گاز جهان) رتبه پنجم پس از روسيه، جمهورى اسلامى ايران، قطر و آمريكا را به خود اختصاص داده است.

در سال هاى اخير تسهيلات ويژه عربستان براى جذب 100 ميليارد دلار سرمايه گذارى در منابع نفتى، بسيارى از شركتهاى معتبر جهان را متوجه اين كشور ساخته است كه در صورت تحقق اين سرمايه گذارى، توسعه چشمگيرى را فراهم خواهد ساخت.

با توجّه به ويژگى هاى فوق، عربستان در سازمان اوپك از قدرت و نفوذ بسيارى برخوردار مى باشد و مواضع اين كشور نقش عمده اى در بازار نفت ايفا مى كند.


1- - به عنوان نمونه در سال 1992 م عربستان 5/ 13%، آمريكا 1/ 13%، و روسيه 5/ 12% از توليد نفت جهان را به خود اختصاص دادند

ص: 36

علاوه بر سازمان اوپك، كشورهاى عرب صادركننده نفت نيز از سال 1968 ميلادى/ 1388 ه. ق. تشكيلاتى به نام «اوابك» براى هماهنگى سياستهاى خود ايجاد نموده اند كه محور آن عربستان سعودى است. (1) 23

4. نفوذ در همگرايى هاى عربى و اسلامى
اشاره

عربستان به دليل در قرار گرفتن كعبه و حرم نبوى در آن، برخوردارى از منابع فراوان ثروت، كمك هاى مالى فراوان به ساير كشورهاى عرب و مسلمان مى كند؛ همچنين به دليل مناسبات استراتژيك با غرب، بر اغلب كشورهاى عربى و اسلامى نفوذ و تأثير دارد و در همگرايى هاى عربى و اسلامى ذيل تأثير گذار مى باشد:

الف. شوراى همكارى خليج فارس:

شوراى همكارى خليج فارس ()(2)24 كه مذاكرات اوليه آن در سال 1980 ميلادى 1401 ه. ق. دو ماه پس از تحميل جنگ توسط عراق بر ايران، آغاز گرديد، در 22 سپتامبر همان سال با شركت عربستان، امارات متحده عربى، قطر، بحرين، كويت و عمان تأسيس شد.

اين شورا به منظور هماهنگى در سياست خارجى و دفاعى و حمايت متقابل در برابر ناآرامى هاى داخلى و تهديدهاى خارجى، تأمين ثبات در خليج فارس، همكارى هاى فزاينده اقتصادى، ايجاد بازار مشترك، هماهنگى در تدوين قوانين اجتماعى و فرهنگى و همسويى در مواضع، تشكيل شد و كشورهاى فوق همكارى هاى گسترده اى را در دستور كار


1- - الاصاله والمعاصره، الفارسى، ص 171
2- 2-

ص: 37

خود قرار دادند.

در ميان اين كشورها، عربستان از يك سو به دليل وسعت، جمعيت، قدرت، ثروت و ذخاير بيشتر و از سوى ديگر به علت تشابه ساختار سياسى و اقتصادى كشورهاى عرب حوزه خليج فارس با آن، و آسيب پذير بودن آن حكومت ها، نقش محورى در اين شورا ايفا مى كند؛ به گونه اى كه مواضع و سياست هاى اعضاى اين شورا تا حدود زيادى از مواضع و سياست هاى عربستان تأثير مى پذيرد.

اين سازمان، نيروى نظامى مشتركى به وجود آورده است كه «درع الجزيره/ سپر جزيره» ناميده مى شود و هسته اصلى آن را دو تيپ از ارتش عربستان سعودى تشكيل مى دهد. افزون بر آن در اجلاس سوم در كشور بحرين، ايجاد شبكه بزرگ دفاع هوايى براى پوشش كل منطقه مورد تصويب قرار گرفت. (1) 25 برابر تصويب نشستِ پيشينِ اين شورا در رياض، كشورهاى عضو، وحدت گمركى و پولى را رسماً از 2005 ميلادى آغاز و تا 2010 به طور كامل اجرا مى كنند.

گفتنى است اين شورا تا كنون چند نشست در سطح سران برگزار كرده، ولى تهاجم عراق به كويت و وجود پاره اى اختلافات ميان كشورهاى عضو، موقعيت آن را تضعيف نموده است.

ب. اتحاديه عرب

: پيمان نخستين اتحاديه عرب () در اكتبر 1944 م/ 1363 ق. توسط پنج كشور مصر، سوريه، لبنان، عراق و اردن به منظور دفاع مشترك از امت عرب، در شهر اسكندريه مصر به


1- - عربستان، محمد فخرى، ص 53

ص: 38

امضا رسيد.

گرچه عربستان بعداً به اين اتحاديه پيوست، ولى با توجه به ويژگى هاى خاص آن كشور، همچنين به دليل كمك هاى فراوان به كشورهاى عربى و اتحاديه عرب، پس از مصر از بيشترين نفوذ بر اتحاديه عرب برخوردار است.

ج. سازمان كنفرانس اسلامى:

سازمان كنفرانس اسلامى در سال 1969 ميلادى/ 1389 ه. ق. پس از آتش سوزى مسجدالأقصى، توسط كشورهاى اسلامى تشكيل گرديد.

به دليل آن كه مقرّ دبيرخانه دائمى آن، در شهر جدّه عربستان است و بيشترين سهم در تأمين بودجه آن را اين كشور بر عهده دارد، همچنين به دليل تأثيرگذارى رياض بر مواضع ديگر كشورهاى اسلامى، عربستان نقش بسيار زيادى در امور مختلف اين سازمان ايفا مى كند.

5. پيروزى انقلاب اسلامى

با پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران، نظام پادشاهى كه يكى از دو ستون ثبات در منطقه خليج فارس به حساب مى آمد، فرو پاشيد و دژ محكم امپرياليسم فرو ريخت.

از آن پس، به ويژه پس از تأسيس و تثبيت نظام مردم سالار جمهورى اسلامى كه با شعارهايى نو و سياست هايى كاملًا مستقل، مسير جديدى را پيش رو نهاد، حساسيت منطقه خاورميانه چنان افزايش يافت كه اهميت تجارى و سوق الجيشى آن تحت الشعاع قرار گرفت.

اين تحوّل بزرگ، اهمّيت عربستان را به عنوان ستون ديگر ثبات

ص: 39

منطقه، فزونى بخشيد. حوادث بعدى همچون جنگ نفت در خليج فارس، با توجه به همجوارى عربستان با عراق، همچنين جنگ افغانستان، اهميت عربستان را آشكارتر ساخت.

6. مناسبات عميق با آمريكا و غرب

نياز عربستان به كالاهاى تجارى، صنعتى و تسليحات و تجهيزات نظامى غرب از يك سو، و نياز جهان غرب به نفت و بازار فروش محصولات صنعتى كشاورزى و نظامى خود، با توجه به برخوردارى عربستان و كشورهاى همجوار از درآمدهاى كلان حاصل از فروش نفت، از سوى ديگر، وابستگى دو جانبه اى عربستان سعودى و غرب بويژه آمريكا پديد آورده و مناسبات اين دو كشور را بسيار عميق ساخته است؛ به گونه اى كه امريكا به صورت نزديك ترين هم پيمان سياسى و بزرگترين شريك تجارى عربستان در آمده است.

حضور هفتاد هزار نفر از اتباع غرب و سرمايه گذارى هاى انبوه شركت هاى غربى در صنايع نفت و گاز و پتروشيمى عربستان، نشانگر عمق روابط عربستان و جهان غرب بويژه آمريكا مى باشد.

لازم به ذكر است پس از حوادث 11 سپتامبر كه برخى از اتباع كشور عربستان به شركت در اين حملات متهم شدند، همچنين به دليل حمايت بى دريغ آمريكا از اسرائيل پس از حملات ددمنشانه اخير اين كشور به مردم مظلوم و بى پناه فلسطين، روابط عربستان و آمريكا رو به سردى گذاشته است.

ص: 40

جغرافياى اجتماعى

1. وضعيت اجتماعى

اشاره

از دير باز جامعه عربستان بر پايه روابط قبيله اى استوار بوده و دو عامل «مذهب» و «تعصب و علقه نيرومند قبيله اى»، ساختار اجتماعى و فرهنگ كلى آن را شكل داده است؛ بدين رو، گر چه اين سرزمين در دوران خلافت سه خليفه نخستين، مركز جهان اسلام بود، امّا به دليل وجود قبيله هاى فراوان و آداب و رسوم مختلف، تمدّن اسلامى در اين سرزمين، رشد و بالندگى و پويايى ديگر كشورهاى اسلامى را نيافت.

پس از پايتخت قرار گرفتنِ كوفه در زمان امام على عليه السلام، امويان با انتقال مركز خلافت به شام و عباسيان با پايتخت قرار دادن بغداد، از اهميت نخستين عربستان كاسته شد و بار ديگر فرهنگ ملوك الطوايفى در آن حاكم گرديد.

على رغم روى آوردن اكثر مردم اين كشور به شهرنشينى پس از فراز و نشيب هاى بسيار، هنوز آثار نظام قبيله اى در فرهنگ اجتماعى عربستان به روشنى مشهود است و دين نيز به عنوان عنصرى بسيار قوى داراى نقش و تأثير مى باشد.

در ميان جامعه كنونى عربستان مى توان دو گرايش و گروه عمده را مشاهده نمود:

گروه سنت گرايان:
اشاره

سنت گرايان معتقد به حفظ ارزشهاى بومى و اسلامى اند و با هر نوع نفوذ فرهنگ غربى و خارجى مخالفت مى كنند.

ص: 41

بدين جهت با حركت هاى ليبراليستى كه نفوذ فرهنگ بيگانه را در پى دارد، ناسازگارى نشان مى دهند.

البته سنت گرايان خود به دو جناح و گرايش قابل تقسيم هستند:

الف. جناح رسمى:

روحانيونى كه در تشكيلات مذهبى رسمى داراى سمت و موقعيتى هستند؛ جناح رسمى محسوب مى شوند. اين جناح هر چند از قدرت زيادى برخوردار مى باشند ولى دولت توانسته است على رغم ديدگاه هاى آنان، سياست هاى توسعه مدار خود را بدون برانگيختن مخالفت ايشان به پيش ببرد.

ب. جناح غير رسمى:

روحانيون جوان و جوانان متدين و بنيادگرايى كه از حوزه هاى علمى و دانشگاه هاى مذهبى عربستان فارغ التحصيل شده اند؛ جناح غير رسمى را تشكيل مى دهند. آنان كه خود را احياگر واقعى افكار سلفى گرى و وهابيت مى دانند و داراى گرايشات نوگرايانه دينى بودن با سياست هاى دولت بويژه در مورد ارتباط تنگاتنگش با جهان غرب مخالف هستند. اين جناح پس از جنگ دوم خليج فارس با ارسال نامه سرگشاده اى به پادشاه، تحت عنوان «مذكرة النصيحة» افكار خود را به طور وسيعى در عربستان منتشر ساخت.

عبداللَّه العيكان، سفر الحوالى، سلمان العودة، الشيبعى، شيخ طريرى و ... را مى توان از رهبران اين طرز تفكر دانست.

گروه تجدّدطلبان:

حضور گسترده كارشناسان و اتباع خارجى، برقرارى ارتباطات وسيع سياسى با غرب، اعزام افراد براى تحصيل به خارج از كشور، مسافرت مردم عادى به مغرب زمين، بهره مندى از فرآورده هاى تكنولوژى و جذابيت كاذب شعارهاى انسان گرايانه و

ص: 42

فرهنگ غرب بويژه براى جوانان كه تحت نفوذ ماهواره، فيلم و نوار، به مظاهر غربى روى آورده اند، در عربستان قشرى متجدد و خواهان تغيير و تحول اوضاع اجتماعى و سياسى پديد آورده است.

تكنوكرات هاى عربستانى از يك سو خواهان مشاركت هر چه بيشتر در تصميمات و ايجاد تحولات اصلاح طلبانه در ساختار حكومت و دموكراتيك كردن آن مى باشند و از سوى ديگر با حركت هاى متحجرانه و بنياد گرايانه سلفى گرى مبارزه مى كنند.

اكنون جامعه عربستان، يك جامعه سنتى است كه با روشى نامتجانس، در حال مدرنيزه شدن است؛ از يك سو هنوز قبايل در سيستم حكومتى عربستان داراى نقش و تأثير بسياراند و مردم آن سامان، خلق و خوى قبيله اى گذشته را حفظ نموده اند و به طور كلى آداب و رسوم آنان، تحت تأثير فرهنگ اسلامى قرار دارد. از سوى ديگر، گر چه در سه دهه گذشته مراكز تجارى مجلل، بوتيك هاى لوكس و رستورانهاى بزرگ و خيابان هاى وسيع با طراحى غربى، چهره ظاهرى عربستان را به مقدار زيادى تغيير داده است، اما همچون بسيارى از كشورهاى در حال رشد، به دليل عوارض توسعه اقتصادى، ماشينى شدن و اختلاط مردم بومى كشور با مهاجران، به آسيب هايى همچون بافت اجتماعى ناهماهنگ، تبعيض طبقاتى، اختلاف در آمد، اختصاص نقشهاى اصلى و كليدى سياست و تجارت به طبقه ممتاز، رشد ناموزون مظاهر تمدن و پيشرفت در شهر و روستا و تخصيص يافتن بيشتر امكانات رفاهى به شهرها و محروميت روستاها و مراكز دور افتاده، دچار شده است.

ص: 43

2. آداب و رسوم

اشاره

آداب و رسوم اين كشور، آميخته اى است از سنت هاى قبيله اى و فرهنگ اسلامى. مردم عربستان از نظر آداب و رسوم به سه گروه تقسيم مى شوند:

الف: حجازيان:

كه به دليل ميزبانى زائران خانه خدا و برخورد با ملل و فرهنگ هاى گوناگون، آداب و رسوم معتدل ترى دارند.

ب: نجديان

: كه به دليل سكونت در منطقه خشك و بى آب و علف مركزى، داراى آداب و رسوم خشك و خشن ترى هستند.

ج: ساكنان منطقه شرقيه:

كه به دليل پيروى از مكتب اهل بيت و نزديكى به خليج فارس، آداب و رسوم متفاوتى دارند.

در اين كشور، مردان اغلب پيراهنِ سفيدِ بلند (دشداشه) مى پوشند و از پارچه خطدار قرمزى به نام «شماغ» يا سفيد به نام «غتره» براى پوشاندن سر خود استفاده مى كنند. جز علماى مذهبى كه به «شيخ» يا «مُطوّع» معروف اند، بقيه مردم بر روى سرپوش خود، يك حلقه مشكى به نام «عِقال» مى پيچند. اين پوشش اكنون بخشى از لباس رسمى سعودى بوده و نشانه آراستگى است.

شخصيت هاى سياسى، مذهبى و بزرگان قبايل اين كشور در محافل عمومى و مردم در مراسم رسمى، از عباى قهوه اى يا كِرِم روشن استفاده مى كنند.

حضور زنان و دختران در محافل عمومى و حتى مساجد، بسيار كم و محدود است. از اواخر دوره ابتدايى، علاوه بر پوشيدن چادر عربى، پوشاندن دست ها و صورت توسط دختران اجبارى مى باشد. در ازدواج،

ص: 44

رأى و نظريه دختران اهميت زيادى ندارد و داماد بايد افزون بر مهريه، مبلغ قابل توجهى به پدر عروس بپردازد.

سلام كردن نزد مردم اين كشور لازم و پاسخ دادن به آن واجب شمرده مى شود؛ به گونه اى كه ورود به هر مكان بدون سلام، بى ادبى تلقى مى شود.

دست دادن در هنگام ملاقات، عملى پسنديده به حساب مى آيد و نوعى اظهار محبت و صميمت است؛ به گونه اى كه در ديدارهاى مردم يا سران قبايل با پادشاه و وليعهد، دست دادن و مصافحه معمول است.

مردم اين كشور، افراد را با نام كوچك صدا مى زنند و الفاظى نظير «سيّد» و «سيّده» نيز به كار مى رود و احترام به حساب مى آيد.

در اين كشور به دليل نفوذ افكار وهابيت، مردم در مرگ كسى نمى گريند، مجالس ترحيم و فاتحه وجود ندارد؛ بلكه تنها پس از مرگ هر فرد، مردم به منزل وى رفته و به بازماندگان تسليت مى گويند. شستشو و دفن مردگان بدون حضور زنان صورت مى گيرد؛ و رفتن زنان به قبرستان ممنوع است.

ورزش شترسوارى، اسب سوارى و شكار، صحرانشينى و رقص شمشير معروف به «عرضه» همچنان مورد علاقه مردم است و رفتن به همراه خانواده به بيابان هاى اطراف شهر و ساعت ها در فضاى باز و بى آب و علف آن، به هنگام خنكى هوا در روزهاى تعطيل استراحت نمودن، تفريح دلپذير آنان به حساب مى آيد.

مهمان نوازى از ويژگى مردم اين سرزمين و بهترين پذيرايى، حاضر نمودن گوسفند كامل و بريان در ميان سفره است. قهوه عربى به همراه هل

ص: 45

دم شده، نوشيدنى رسمى پذيرايى است.

بيشتر نام هاى افراد، اسلامى بوده و در گفتگوهاى روزانه مردم، نام خداوند، شكر، طلب رحمت، روزى، هدايت، و عاقبت به خيرى، فراوان شنيده مى شود و نفرين و دشنام به يكديگر بسيار كم است.

پخش اذان از مئذنه مساجد، التزام به نماز و حضور در نمازهاى جماعت كه در پنج نوبت اقامه مى گردد، تعطيل نمودن بازار به هنگام نماز و حفظ ظواهر اسلامى، از آداب و رسوم نيكوى مردم اين كشور است.

3. وضعيت زنان

برابر قوانين عربستان، ازدواج زنان عربستان با مردان بيگانه ممنوع است، مگر با مجوّز دولت كه به ندرت صادر مى شود. در مورد رعايت پوشش نيز سختگيرى صورت مى گيرد؛ پوشاندن دست ها و صورت حتى توسط دختران پس از دوران ابتدايى اجبارى است. چنانچه زنى بدن خود را به خوبى نپوشاند، توسط مأموران موسوم به «مطوّع» كه وظيفه امر به معروف و نهى از منكر را بر عهده دارند، مورد بازجويى قرار مى گيرد.

افزون بر آن، حضور و رفت و آمد زنان نيز به سهولت ميسر نيست؛ به زنان اجازه داده نمى شود به تنهايى و بدون اجازه مرد ارشد خانواده از خانه يا كشور خارج شوند. رانندگى براى زنان ممنوع است مگر زنان ارتش آمريكا كه مجاز هستند در داخل مناطق نظامى، رانندگى

ص: 46

نمايند ولى آنان نيز حق رانندگى در ملأ عام را ندارند. البته اخيراً حضور زنان غير مسلمان خارجى كه صرفاً با پوشيدن يك عباى عربى و با سر و پاى برهنه رفت و آمد مى كنند، در شهرهاى غير مكه و مدينه، امرى عادى شده است.

ساختمانهاى مسكونى دولتى موظف به ساختن زمينهاى تفريحى براى زنان و مردان به طور جداگانه هستند و استخدام زنان در فروشگاهها و ادارات عمومى ممنوع است. البته در مراكز پزشكى و درمانى، مدارس، دانشگاه ها و ... از وجود بانوان به طور رسمى استفاده مى شود.

در اين كشور امكانات آموزشى براى مردان و زنان يكسان نيست؛ در بعضى از دانشگاههاى عربستان از ثبت نام زنان خوددارى مى شود و در برخى رشته ها فقط مردان حق ثبت نام دارند. زنان از دريافت بورس براى تحصيل در خارج از كشور محروم بوده اند.

در عربستان يك مرد به راحتى مى تواند همسر خود را طلاق دهد ولى زنان براى طلاق گرفتن از شوهران خود، بايد به نظام حقوقى پيچيده اى متوسل شوند.

اخيراً به دنبال سخنان امير عبداللَّه، وليعهد اين كشور مبنى بر اين كه: «به هيچ كس اجازه داده نمى شود از شأن زن در عربستان كاسته، و فرصت آنان براى مشاركت در مسؤوليت ملى را از بين ببرد.» گام هايى در جهت بهبود وضع زنان برداشته شده است؛ عضويت و حضور چند خانم در جلسات علنى مجلس مشورتى عربستان، پيشنهاد نمودن خانم دكتر ثريا عبيد براى پست رييس اجرايى صندوق جمعيت سازمان ملل متحد در

ص: 47

نيويورك، كه با اكثريت آراء به تصويب رسيد، منصوب نمودن شاهزاده دكتر جوهره بنت فهد به عنوان معاون وزير و رييس آموزش و پرورش دختران عربستان از جمله آن گام ها است.

افزون بر موارد پيشگفته، بنا بر اظهارات امير نايف وزير كشور عربستان، دختران و زنان اين كشور كه تا كنون فقط نامشان در شناسنامه پدر يا همسرشان ثبت مى شد و فاقد شناسنامه مستقل بودند، قرار است تا پايان سال 2002 ميلادى/ 1423 ه. ق. داراى شناسنامه مستقل گردند. (1) 26

4. بهداشت و درمان

كشور عربستان سعودى با بهره گيرى از درآمد نفتى خود، توانسته است خدمات بهداشتى و درمانى مناسبى به مردم بومى و مهاجران خارجى ارايه نمايد. اكنون در اين كشور بيش از 34 هزار پزشك در 314 بيمارستان و 3315 مركز بهداشتى مشغول به كار هستند.

شهرك پزشكى ملك فيصل در حومه رياض، از لحاظ فنى و تجهيزات، يكى از پيشرفته ترين مراكز پزشكى است. اين مركز از 65 هزار كادر پرستارى و بيش از 45729 تخت بيمارستانى برخوردار مى باشد.

بيمارستان تخصصى چشم ملك خالد و بيمارستان تخصصى ملك فيصل از جمله بيمارستان هاى مهم اين كشور به شمار مى روند.

علاوه بر آنها 64 بيمارستان، و 392 درمانگاه خصوصى نيز در عربستان سعودى به فعاليت مشغول هستند. گفتنى است دولت


1- - عربستان سعودى، سادات عظيمى، ص 34

ص: 48

50% هزينه ساخت بيمارستان هاى غير دولتى را به سازندگان بخش خصوصى مى پردازد.

تعداد داروخانه هاى اين كشور به 41763 بالغ مى گردد.

برنامه واكسيناسيون در عربستان با واكسينه نمودن 94% از مردم در برابر هپاتيت ب و 93% در برابر حصبه و سل و واكسيناسيون اطفال تا 89% نشانگر پيشرفت در زمينه بهداشت مى باشد. (1) 27 مراكز آموزش بهداشت نيز در كشور فعال و پر تلاش هستند.

در سال 1963 ميلادى/ 1383 ه. ق. در اين كشور، سازمان هلال احمر نيز تأسيس شد؛ اين سازمان داراى 144 مركز اورژانس با 787 ماشين ويژه مى باشد. سازمان هلال احمر به هنگام برگزارى مراسم حج، خدمات قابل توجهى به حجاج ارائه مى كند.

5. خدمات اجتماعى

در اين كشور علاوه بر وزارت كار و امور اجتماعى عربستان كه سالانه كمك هاى زيادى به معلولان و خانواده هاى آنان مى كند، 157 مؤسسه خيريه با بودجه اى بالغ بر 700 ميليون ريال به نيازمندان خدمات اجتماعى ارائه مى كنند.

علاوه بر آن 000/ 500/ 2 نفر نيز تحت پوشش بيمه هاى اجتماعى قرار دارند.


1- - دليل المملكة العربية السعوديه، ص 70

ص: 49

جغرافياى آموزشى و فرهنگى

1. نظام آموزشى

اشاره

در دوران گذشته عربستان، مدارس دينى و مساجد، مسؤوليت آموزش خواندن و نوشتن و علوم دينى را بر عهده داشتند. نخستين مدرسه به سبك امروزى در اين كشور، در دوران حكومت ملك عبدالعزيز و به فرمان وى تأسيس گرديد. بعد از آن، به تدريج اقدام جهت گسترش و توسعه فرهنگى كشور رو به افزايش نهاد. نخست مديريت معارف و در سال 1953 به فرمان وى اولين وزارت فرهنگ تأسيس گرديد و ملك فهد پادشاه كنونى، به عنوان اولين وزير معارف منصوب شد.

در اين كشور مديريت آموزش و پرورش به دو بخش دختران و پسران تقسيم شده بود؛ مديريت بخش پسران به عهده وزارت معارف (آموزش و پرورش) و مديريت بخش دختران به عهده رياست كل آموزش دختران بود و هر كدام داراى دانشكده هاى تربيت معلم اختصاصى با سيستم آموزشى مشترك بودند ولى در سال 2001 م/ 1422 ه. ق. به فرمان ملك فهد با ايجاد پست قائم مقام وزير آموزش و پرورش در امور آموزش دختران، تشكيلات جداگانه آموزش دختران در آن وزارتخانه ادغام گرديد و دكتر جوهره بنت فهد به آن سمت منصوب شد.

مدارس عربستان در هر دو بخشِ پسران و دختران، به دو نوع تقسيم مى شوند:

ص: 50

دولتى:

در مدارس دولتى ثبت نام رايگان و كليه هزينه ها و امكانات آموزشى از سوى دولت پرداخت مى شود. محصلان اين مدارس اغلب از افراد متوسط و قشر كم درآمد جامعه هستند.

ملّى

: اين مدارس با دريافت شهريه هاى مختلف از امكانات و كيفيت بالاترى برخوردار مى باشند.

برابر آمار رسمى، در سال تحصيلى 2001-/ 2000 ميلادى، بيش از 500/ 5 ميليون دانش آموز در اين كشور به تحصيل اشتغال داشته اند؛ بخش پسران با 13340 مدرسه و 179052 كادر آموزشى و 5387 كادر ادارى، آموزش 23260680 دانش آموز را بر عهده گرفته است و در بخش دختران در 9837 مدرسه و 174217 معلم با 9571 نفر كادر ادارى بيش از 184217 دانش آموز را تحت پوشش قرار داده است.

علاوه بر مدارس ملّى و دولتى، تعداد 222 مدرسه زير نظر وزارت معارف و رياست تعليم دختران در مناطق مختلف كشور جهت حفظ قرآن كريم مشغول به كار هستند و بيش از 380 هزار نفر در اين مدارس در ساعات مختلف شبانه روز مشغول فراگيرى و حفظ قرآن مى باشند.

همچنين مدارسى جهت روشندلان در مقاطع مختلف تحصيلى در عربستان وجود دارد.

اكنون دوران تحصيل در اين كشور 12 سال است كه به جز پيش دبستانى، به سه مرحله «ابتدايى» از 6 تا 12 سالگى، «متوسطه يا ميانى» از 12 تا 15 سالگى، «ثانويه يا دبيرستان» از 15 تا 18 سالگى تقسيم مى شود. دوره آموزش دبيرستان سه سال مى باشد كه بعد از سال اول، دانش آموزان به دو گروه علوم و هنر تقسيم مى شوند. البته مدارس

ص: 51

صنعتى، بازرگانى و كشاورزى نيز در عربستان وجود دارد كه دانش آموزان پس از طى دوره ميانى مى توانند تحصيلات خود را در اين مدارس ادامه دهند.

سال تحصيلى در عربستان از اواخر سپتامبر؛ يعنى اوايل مهرماه آغاز شده و در اواخر ژوئن؛ يعنى اوايل تيرماه به اتمام مى رسد. سال تحصيلى به دو دوره نيم سال اول و دوم تقسيم مى گردد؛ پس از نيم سال اول، تعطيلات «اجازةالربيع» به مدت دو هفته آغاز مى گردد. افزون بر آن، به مناسبت عيد فطر و عيد قربان، هر كدام بيست روز تعطيل اند. اين تعطيلاتِ زياد تا حدودى ناپيوستگى دوران تحصيل و افول سطح آموزش را به دنبال داشته است.

ميزان بى سوادى در آن كشور، 5/ 8% اعلام شده است. (1) 28

2. تحصيلات عالى

اشاره

عربستان سعودى داراى هشت دانشگاه دولتى به شرح ذيل است:

دانشگاه ملك سعود

اين دانشگاه در سال 1957 ميلادى/ 1377 ه. ق. در رياض تأسيس گرديد. دانشگاه مزبور يكى از بزرگترين دانشگاه هاى عربستان سعودى مى باشد. زبان آموزشى اين مركز، عربى و در رشته پزشكى و مهندسى، انگليسى مى باشد. تعداد هيأت علمى اين دانشگاه 2679 نفر و تعداد دانشجويان آن نيز 29641 نفر مى باشد. اين دانشگاه در شهر «ابها» و


1- - روزنامه جام جم، سه شنبه 9 مهر 1381، سال سوم شماره 693، ص 7

ص: 52

«القصيم» نيز داراى شعبه مى باشد.

اين دانشگاه داراى دانشكده هاى هنر، تربيت (ابها)، كشاورزى، پزشكى، علوم، پزشكى (ابها)، داروسازى، تعليم و تربيت، مهندسى، دندانسازى، علوم پزشكى، علوم كامپيوتر و اطلاعات، معمارى و نقشه كشى، اقتصاد و علوم ادارى (قصيم)، دامپزشكى، مركز مطالعات دانشگاهى زنان، انجمن زنان عربى، انجمن زبان و ترجمه مى باشد.

دانشگاه ملك عبد العزيز

اين دانشگاه به سال 1967 ميلادى/ 1387 ه. ق. در جده نخست به عنوان يك دانشگاه ملى و خصوصى به سرپرستى ملك فيصل تأسيس گرديد و در سال 88-/ 1387 ه. ق. افتتاح شد ولى بنا به مصوبه شوراى وزيران، به دانشگاه دولتى تبديل گرديد. زبان آموزشى اين مركزِ فرهنگى، عربى و انگليسى است. شمار استادان آن 1147 نفر و شمار دانشجويانش 20077 نفر مى باشد.

دانشكده هاى آن عبارتند از:

هنر و علوم انسانى، اقتصاد و علوم ادارى، علوم، علوم دريايى، زمين شناسى، مهندسى، پزشكى و علوم پزشكى، تعليم و تربيت و هواشناسى.

دانشگاه نفت و معدن ملك فهد

اين دانشگاه در سال 1975 ميلادى/ 1395 ه. ق. تأسيس گرديد. در ابتدا با عنوان «دانشكده» به آموزش دانشجويان مى پرداخت ولى پس از مدتى، به دانشگاه تبديل شد. زبان آموزشى اين مركز فنى صنعتى، عربى و انگليسى است. اين دانشگاه متشكل از پنج دانشكده؛ دانشكده هاى علوم،

ص: 53

مهندسى تطبيقى، مديريت، صنايع و محيط زيست مى باشد.

شمار استادان اين دانشگاه 698 نفر و دانشجويان آن 5500 نفر هستند.

دانشگاه ملك فيصل

اين دانشگاه در سال 1975 ميلادى/ 1395 ه. ق. در دمام تأسيس گرديد. شعبه اى نيز در شهر احساء دارد. زبان آموزشى اين مركز عربى و انگليسى است. تعداد استادان آن 519 نفر است و شمار دانشجويانش به 4759 نفر مى رسد.

دانشكده هاى دانشگاه ملك فيصل به شرح زير است:

كشاورزى و صنايع غذايى (الاحساء)، معمارى و نقشه كشى (دمام)، تعليم و تربيت (الاحساء)، پزشكى و علوم پزشكى (دمام)، دامپزشكى و مديريت و نقشه كشى (الاحساء).

دانشگاه اسلامى امام محمد بن سعود

اين دانشگاه در سال 1953 تأسيس گرديد. زبان آموزشى در اين مركزِ فرهنگى- مذهبى، عربى است. نام و تعداد دانشكده هاى آن چنين است:

شريعت، تبليغ و اصول دين، علوم اجتماعى، شريعت و اصول دين (قصيم)، عربى و علوم اجتماعى (قصيم)، شريعت و اصول دين (در جنوب)، عربى و علوم اجتماعى (در جنوب)، عربى و مطالعات اسلامى (الاحساء)، انجمن تعليم عربى، مركز مطالعه ويژه دختران.

استادان آن به 1236 نفر و تعداد دانشجويان آن به 13613 نفر مى رسد.

ص: 54

دانشگاه اسلامى مدينه منوره

اين دانشگاه در سال 1961 ميلادى/ 1381 ه. ق. تأسيس گرديد. زبان آموزشى در اين مركز فرهنگى، فقط عربى است. استادان آن 374 نفر و دانشجويان آن 2449 نفر مى باشند. دانشكده هاى آن؛ دانشكده شريعت، زبان و ادبيات عربى، تبليغ و اصول دين، مطالعات قرآنى، مطالعات اسلامى، و حديث است. بيشتر دانشجويان اين دانشگاه را جوانان مسلمان كشورهاى مختلف تشكيل مى دهند كه پس از تحصيل به تبليغ آيين وهابيت و سياست هاى عربستان در خارج از كشور مى پردازند.

دانشگاه ام القرى

اين دانشگاه در سال 1975 ميلادى/ 1395 ه. ق. در مكه مكرمه تأسيس گرديد و داراى هفت دانشكده به نامهاى دانشكده شريعت، مطالعات اسلامى، تعليم و تربيت، مهندسى و علوم تابعه، انجمن زبان عربى، تبليغ و اصول دين، زبان و ادبيات انگليسى، و علوم اجتماعى است.

دانشگاه ملك خالد

اين دانشگاه كه در سال 2000 ميلادى/ 1421 ه. ق. در منطقه عسير تأسيس شد، نوپا بوده و از امكانات خوبى بهره مند است.

لازم به يادآورى است در بيشتر دانشگاههاى اين كشور، مراكزى براى آموزش زبان عربى براى خارجيان، همچنين كتابخانه هايى مجهز به پيش رفته ترين وسايل جهت استفاده از كتب و منابع و لوازم آزمايشگاهى جهت پژوهشهاى علمى وجود دارد.

با توجه به توسعه مراكز تحصيلات عالى براى پسران و دختران، هم

ص: 55

اكنون بيش از 000/ 170 دانشجوى دختر و پسر در آن كشور به تحصيل اشتغال دارند. (1) 29 افزون بر دانشجويان داخل، بيش از هشت هزار نفر براى تحصيل به كشورهاى خارجى اعزام شده اند. (2) 30 گفتنى است در عربستان كنكور وجود ندارد و مُعدّل دبيرستان، ملاك پذيرش قرار مى گيرد؛ تحصيل در دانشگاههاى عربستان رايگان است؛ و ماهيانه مبلغى نيز به عنوان كمك هزينه به دانشجويان پرداخت مى شود و براى اسكان استادان و دانشجويان، شهركهايى مجهز به بيمارستان و امكانات ويژه ديگر ايجاد شده است.

3. كتاب

در سال هاى اخير بر اثر جلب و جذب متفكّران و اهل قلم كشورهاى اسلامى و نشر آثار آنان، فرهنگِ تدوين و نشر كتاب در عربستان سعودى، تحول زيادى يافته است؛ عناوين و كيفيت كتاب هاى نشر يافته به خوبى نشانگر تحوّل مطبوعاتى و فرهنگى اين ديار است.

جهت گيرى كلّىِ آثار منتشره دينى؛ اعم از تحقيق متون، تصحيح آثار كهن و تك نگاريهاى موضوعى، بيشتر بر محور نشر انديشه سلفى گرى و وهابيت و ردّ مخالفان آنان دور مى زند؛ تحقيق و نشر آثارى مانند كتاب «التوحيد» ابن خزيمه، «العظمه» ابوالشيخ و


1- - دليل المملكة العربية السعودية، ص 80
2- - الاصاله و المعاصره، فارسى ص 389. براى تفصيل بيشتر به البعثات الخارجيه للمملكة العربيه السعوديه، نوشته صادق على حجازى مراجعه شود

ص: 56

نگارش آثارى مانند «صفات اللَّه بين الاثبات و التأويل» و «رؤية اللَّه» كه از آثار نشر يافته دانشگاه امّ القرى است و نيز «البيان لخطأ بعض الكتاب» حوار هادى و كتاب «مع مجد الغزالى» و ... نمونه هاى روشن اين مدعاست.

در كنار اين نوع كتب، برخى از آثار مهم تاريخى، رجالى و تفسيرى نيز نشر يافته است.

شكل ظاهرى كتابها نيز اخيراً جالب و چشم نواز گرديده، گويا اين ساخت و پرداخت زيبا، از كشور لبنان اقتباس شده است.

مراكز نشر و فروش كتاب نيز گسترش زيادى يافته است. مهمترين و بزرگترين مؤسسه انتشاراتى عربستان «التهامه» است. مؤسسات مهم ديگر آن عبارتند از: مؤسسه انتشاراتى «البلاد» در جده، مؤسسه «چاپ مدينه»، مؤسسه «مكه مكرمه»، و مؤسسه «اليمامه» در رياض.

به گفته دكتر عبداللَّه المسند رئيس نمايشگاه كتاب عربستان در تهران، شمارگان معمول نشر كتاب در عربستان بين 5000 تا 10000 نسخه است. (1) 31

4. كتابخانه ها

اشاره

تعداد كتابخانه هاى عمومى عربستان در سال 1410 به 60 عدد افزايش يافت و در حال حاضر بيش از يك ميليون جلد كتاب در اين كتابخانه ها موجود است. مهمترين كتابخانه هاى عربستان عبارتند از:

1- كتابخانه شوراى انگليس:

در سال 1970 تأسيس شد و داراى 9000


1- - روزنامه جام جم، سه شنبه 9 مهر 1381، سال سوم شماره 693، ص 7

ص: 57

جلد كتاب و 59 مجله دوره اى است.

2- كتابخانه فرهنگى.
3- كتابخانه انجمن اداره عمومى:

در سال 1962 تأسيس گرديد و داراى 050/ 770/ 1 جلد كتاب عربى و انگليسى، 669 مجله دوره اى و 951 نشريه دولتى است.

4- كتابخانه دانشگاه اسلامى

در مدينه منوره، در سال 1961 تأسيس شد و داراى 000/ 334 جلد كتاب، 26000، 897 پايان نامه، اسلايد و ميكروفيلم است.

5- كتابخانه عمومى ملك عبدالعزيز:

در سال 1985 تأسيس شد و داراى 068/ 139 جلد كتاب عربى 293/ 22 جلد كتاب اساساً انگليسى 872 مجله ادوارى عربى و غير عربى و داراى مجموعه اى از كتب تاريخى و كتب كمياب مرجع مى باشد.

6- كتابخانه دانشگاه ملك سعود:

اين كتابخانه داراى 1 ميليون جلد كتاب، 3000 نشريه ادوارى، 86000 نشريه دولتى و تعداد زيادى كتب خطى كمياب و مرجع است. و يك واحد مركزى با 14 واحد فرعى دارد كه سه واحد آن مخصوص دانشجويان دختر است. استفاده عموم از آن، به شرط ارائه معرفى نامه آزاد مى باشد. در اين كتابخانه تعدادى كتب ايرانى نيز موجود است كه اكثراً كتب شعر عمر خيام، رودكى، سعدى و حافظ مى باشد.

7- كتابخانه الحرم مكه

با 6000 جلد كتاب.

8- كتابخانه مدرسةالحديث مكه

.

9- كتابخانه اوقاف مدينه:

كتابخانه عارف حكمت 6000 جلد كتاب،

ص: 58

و كتابخانه محموديه 2000 قرآن.

10- كتابخانه ملى ملك فيصل:

در سال 1968 تأسيس شد و داراى 000/ 37 جلد كتاب به زبان عربى، انگليسى و فرانسه است.

11- كتابخانه ملى ملك فهد:

عمليات ساختمان سازى اين كتابخانه در سال 1406 ه. ق. آغاز و با صرف مبلغ 8 ميليون ريال سعودى در سال 1409 ه. ق. به پايان رسيد. مساحت كتابخانه ياد شده 58 هزار متر مربع است كه شامل 30 هزار متر مربع پارك و فضاى سبز و 28 هزار متر مربع بناى سه طبقه مى باشد.

اين كتابخانه در حال حاضر داراى تعداد 30 هزار مدرك و سند درباره تاريخ و توسعه كشور است و تا پايان محرم 1412 ه. ق. نيز تعداد 332/ 275 سند در مخزن اطلاعات در بخشهاى اطلاعات عمومى، كتابهاى مرجع الف و ب، موجود بوده است. همچنين اين كتابخانه داراى 21064 نسخه اصلى مدارك و 2500 تصوير مدارك مى باشد كه در مناطق مختلف كشور نگهدارى مى شود. در اين كتابخانه سكه هاى ضرب شده در دوران امويان، عباسيان، اشكانيان، سامانيان، غزنويان، آل بويه، فاطميان، سلجوقيان، ايوبيان، ايلخانيان، مملوكيان عثمانى و همچنين سكه هاى برنزى مربوط به دوران قبل از اسلام ساسانيان و بيزانسى نيز وجود دارد.

گفتنى است اين كتابخانه مجهز به سالن مدارك، سالن كتب خطى و كمياب، سالن سمعى و بصرى، سالن مركز اطلاعات و بخش جداگانه زنان مى باشد.

ص: 59

12- كتابخانه دانشگاه امام محمد بن سعود
13- كتابخانه سرويس اطلاعاتى سازمان ايالات متحده جده:

داراى 2000 جلد كتاب و 65 نشريه ادوارى است.

14- مركز اطلاعات سازمان استاندارى عربستان سعودى

(1) 32

15- كتابخانه مسجد نبوى

5. مطبوعات

در كشور عربستان، مطبوعات زير نظر دولت است. سياست كلى تبليغاتى عربستان را شوراى عالى تبليغات اين كشور تدوين مى كند. در اكثر مطبوعات، تبليغ مسايل دينى در درجه اول قرار دارد و در مسايل سياسى اغلب نويسندگان، به وسيله دولت تغذيه مى شوند و خط مشى خود را از دولت مى گيرند. بدين رو اگر چه مقررات سانسور و مميزى مكتوبى براى مطبوعات وجود ندارد، اما سردبيران و نويسندگان نه تنها از نشر مطالب انتقادى خوددارى مى كنند؛ بلكه خط فكرى و مشى سياسى دولت را تبليغ مى كنند.

در ميان مجلات، نشر مجله «البحوث الفقهيه» كه مباحث بسيار نو و مورد ابتلاى جهان اسلام را طرح مى كند جالب توجه است، اگر چه اين مجموعه حاصل رايزنى و همكارى فقيهان و عالمان كشورهاى اسلامى و نتيجه جلسات كنفرانس «المجمع الفقهى الاسلامى» است ولى نشر آن در اين كشور مى تواند به تلطيف فضاى انديشه كشور يارى رساند و


1- - عربستان، سادات عظيمى، ص 47-/ 48. با اندكى تصرف و تلخيص

ص: 60

زمينه هاى تحقيق در مسائل فقهى را بگستراند.

تا سال 2001 ميلادى/ 1422 ه. ق. روزنامه نگاران سعودى از حق داشتن انجمن صنفى محروم بودند ولى بر اساس قانون جديدِ مؤسسات مطبوعاتى، آنان اجازه يافته اند تا اتحاديه صنفى تأسيس كنند.

روزنامه هاى عربى زبان عربستان عبارتند از: الجزيره، الرياض، المدينةالمنوره، عكاظ، اليوم، البلاد، الندوه، المسائيه، الشرق الاوسط و الحيات. روزنامه جديد التأسيس الوطن در مقايسه با ساير روزنامه هااز آزادى بيشترى برخوردار است.

گفتنى است الشرق الاوسط و الحيات با سرمايه عربستان در لندن چاپ مى شوند. اين دو روزنامه وابسته به مركز مطالعات و بازاريابى سعودى است كه در حال حاضر رياست عاليه آن در اختيار احمد بن سلمان بن عبدالعزيز فرزند امير منطقه رياض مى باشد.

روزنامه هاى انگليسى زبان عربستان عبارتند از: عرب نيوز، سعودى گازت، رياض ديلى و سعودى ريويو.

عناوين مجلات هفتگى كه به زبانهاى عربى و انگليسى چاپ مى شوند عبارتند از:

مجلات عربى: الدعوه، المجتمع، المسلمون، اليمامه، اقرأ، الشرق، اخبار العالم الاسلامى و مجله هاى الوسط و المجله كه در لندن چاپ مى شوند.

مجلات انگليسى:،،،،.

ص: 61

6. خبرگزارى هاى داخلى و خارجى

در عربستان سعودى دو خبرگزارى داخلى وجود دارد كه زير نظر خاندان آل سعود اداره مى شوند:

1. خبرگزارى «واس» كه مخفف وكالة الانباء السعوديه مى باشد و حرف اختصارى آن به انگليسى «..» است. اين خبرگزارى در سال 1970 ميلادى/ 1390 ه. ق. تأسيس گرديد.

2. خبرگزارى اسلامى. افزون بر آن دو خبرگزارى داخلى، در اين كشور دو خبرگزارى خارجى رويتر و آسوشيتدپرس نيز فعال مى باشند.

7. راديو و تلويزيون

(صدا و سيما)

پيشينه راديو در عربستان به سال 1932 ميلادى/ 1351 ه. ق.

برمى گردد. در اين تاريخ به فرمان ملك عبدالعزيز راديويى اختصاصى در اين كشور ايجاد گرديد. در سال 1948 ميلادى/ 1367 ه. ق. نخستين راديوى عمومى در جده آغاز به كار كرد. در سال 1964 ميلادى/ 1384 ه. ق. شبكه راديو سراسرى رياض و راديوى «نداى اسلام» در مكه راه اندازى شد.

امروزه جز راديو سراسرى رياض، و كانال دوم اين راديو، راديو قرآن نيز از رياض پخش مى شود.

راديو عربستان زير نظر وزارت تبليغات قرار دارد و داراى برنامه هاى درون مرزى و برون مرزى مختلفى است؛ برنامه هاى درون مرزى، به

ص: 62

زبانهاى عربى و انگليسى پخش مى شود و داراى فرستنده هاى راديويى در شهرهاى جده، رياض، دمام و ابها است.

برنامه هاى برون مرزى عربستان به زبانهاى بنگالى، انگليسى، فارسى، فرانسوى، اندونزيايى، سوماليايى، سواحلى، تركستانى، تركى و اردو مى باشد.

راديوى ديگر عربستان «راديو آرامكو» است؛ ايستگاه اين راديو در ظهران است و برنامه هاى آن به زبان انگليسى و براى استفاده كارمندان شركت آرامكو پخش مى شود.

تلويزيون عربستان در سال 1385 ه. ق. 1965 ميلادى تأسيس گرديد و نخستين برنامه تلويزيونى خود را از دو ايستگاه رياض و جده پخش نمود. اكنون ايستگاه مركزى آن در رياض است ولى ساختمان بسيار مهمى در جده در دست ساخت دارد و در شهرهاى رياض، جده، مدينه، دمام، قصيم، و ابها داراى ايستگاه مى باشد. برنامه هاى اين تلويزيون در كانال يك به زبان عربى و در كانال دوم به زبان انگليسى پخش مى شود.

كانال تلويزيونى ديگر عربستان، كانال ظهران آرامكو است كه برنامه هاى خود را به زبان انگليسى پخش مى كند.

راديو و تلويزيون در عربستان دولتى است و خط مشى و سياستهاى دولت را تبليغ و ترويج مى كند.

گفتنى است از سال 1990 ميلادى/ 1411 ه. ق. تلويزيون سعودى براى فرستادن امواج خود، ماهواره را به خدمت گرفته است.

ص: 63

8. جوانان، هنر و ورزش

براى رسيدگى به امور مختلف جوانان، به فرمان ملك فهد در سال 1969 م تشكيلاتى به نام «الرئاسة العامة لرعاية الشباب/ رياست كل امور جوانان» به وجود آمد. اين تشكيلات، براى جذب جوانان، مراكزى با عنوان «خانه جوانان» راه اندازى نمود.

بر اساس فرمان ديگرى در سال 1392 ه. 1972 م «جمعية الفنون العربية السعودية/ انجمن هنرهاى عربى سعودى» تأسيس شد.

اين جمعيت كه در سال 1398 ه. ق. نامش به «جمعية العربية السعودية للثقافة و الفنون/ انجمن فرهنگ و هنر عربى سعودى» تغيير يافت، در امور ادبى، هنرهاى نمايشى، موسيقى، اعلام و مطبوعات فعاليت مى كند.

عربستان براى انجام فعاليتها و برگزارى مسابقات ورزشى، دوازده شهر ورزشى ايجاد كرده است كه بزرگترين آن در شمال شرقى رياض، مساحتى بالغ بر/ 000/ 500 متر مربع دارد و سه شهر ورزشى ديگر نيز در دست احداث است.

ورزشكاران اين كشور در بيست رشته ورزشى فعاليت دارند و در برخى از رشته ها در سطح آسيا و جهان صاحب مدال هستند.

ص: 64

اوضاع اقتصادى

1. سيستم اقتصادى

اقتصاد عربستان بر محور نفت و فرآورده هاى آن بنا شده است؛ پس از نفت، مسافرت گسترده حجاج به آن كشور و درآمد حاصله از برگزارى مراسم حج و بازار پر فروش كالا در آن ايام، نقش مهمى در اقتصاد اين كشور ايفا مى كند. البته در سال هاى اخير توسعه بخش صنعت، كشاورزى و معدن و افزايش سهم آنها در سيستم اقتصادى، مورد توجه بسيار قرار گرفته است.

عربستان از سرمايه گذارى خارجى استقبال نموده و تسهيلات زيادى در اختيار سرمايه گذاران قرار داده است. از سوى ديگر اين كشور به دلايل اقتصادى و تبليغاتى، به سرمايه گذارى در خارج از كشور نيز پرداخته است. شركت معروف «البركه» در 32 كشور جهان از جمله جمهورى هاى شوروى سابق سرمايه گذارى و در كشورهايى چون هند، پاكستان، بحرين و نيجريه، بانك تأسيس نموده است. (1) 33 اين كشور بر اساس نظام اقتصادىِ آزاد، سياست اقتصادى و تجارى خود را بنيان نهاده است.

2. برنامه توسعه اقتصادى

عربستان در پرتو درآمدهاى نفت، صنعت توريسم و گسترش صنايع


1- - عربستان، فخرى، ص 104

ص: 65

پتروشيمى به كشورى ثروتمند بدل شده است.

اگر چه در نيمه دوم دهه 1950 ميلادى/ 1369 ه. ق. اين كشور با بحران اقتصادى مواجه گرديد ولى از سال 1970 تا 2000 ميلادى، شش برنامه توسعه اقتصادى پنج ساله را به اجرا در آورد و اكنون نيز در حال اجراى هفتمين برنامه اقتصادى خود مى باشد. (2005-/ 2000)

در دو ساله نخست برنامه اول اقتصادى (75-/ 1970) توليد نفت از 8/ 3 ميليون بشكه در روز به 1/ 7 ميليون بشكه در روز افزايش يافت و در سالهاى بعد با بالا رفتن قيمت جهانى نفت، سهم نفت در اقتصاد اين كشور به 86% افزايش يافت و در پرتو آن بخش هاى ديگر اقتصادى نيز رشد قابل ملاحظه اى يافت.

در برنامه اقتصادى دوّم (80-/ 1975 ميلادى) دولت با پيش بينى هزينه اى معادل 142 ميليارد دلار، ارتقاى سطح زندگى و رشد بيشتر توليد ناخالص داخلى براى كاهش وابستگى به درآمد نفت را مورد توجه قرار داد.

در برنامه سوم (85-/ 1980 ميلادى) با برآورد هزينه عمرانى معادل 783 ميليارد ريال سعودى بدون احتساب كمك هاى خارجى و هزينه هاى نظامى و 1300 ميليارد با احتساب آن به تأمين اهداف امنيت اجتماعى و دفاعى، توسعه منابع نيروى انسانى و توسعه بخش كشاورزى پرداخت.

در برنامه چهارم (90-/ 1985 ميلادى) به دليل كاهش قيمت نفت و افزايش هزينه هاى نظامى با تأكيد بر صرفه جويى و اجراى طرح هاى كوچك، دولت با هزينه اى معادل 1000 ميليارد ريال سعودى برنامه توسعه را اجرا نمود.

ص: 66

در برنامه پنجم (95-/ 1990 ميلادى) جلوگيرى از مهاجرت به شهرها، گسترش روابط خارجى، حمايت از بخش خصوصى و تنوع درآمدها از اهداف اصلى به شمار آمد. افزايش كارخانه ها به 2400 واحد و سرمايه گذارى 2/ 17 ميليارد دلار در بخش صنايع، از نتايج برنامه پنجم بود. در اين برنامه، بودجه كشور به ترتيب به امور دفاعى، آموزش، بهداشت، حمل و نقل، آب، برق، كشاورزى و امور عمومى اختصاص يافت. (1) 34 در طى برنامه ششم (2000-/ 1995 ميلادى) بر اثر بالا رفتن قيمت نفت و افزايش درآمد، اين كشور از رونق اقتصادى مناسبى بهره مند شد.

در برنامه هفتم (2005-/ 2000) كه هم اكنون در حال اجراست، خصوصى سازى، كاهش يارانه، جايگزينى نيروى كار داخلى، افزايش توليد آب شيرين، توسعه مخابرات، افزايش حجاج تا مرز 2 ميليون نفر مورد توجه قرار گرفته است.

3. بخش هاى مختلف اقتصادى

اشاره

اقتصاد عربستان داراى بخشهاى مختلفى است كه به برخى از مهمترين آنها اشاره مى شود:

الف: كشاورزى

على رغم كمبود زمينهاى قابل كشت و آب و بارندگى، عربستان با صرف بودجه فراوان در مورد كشاورزى، گام هاى مهمى برداشته است.

دولت با توسعه راه هاى روستايى، پرداخت 50% قيمت ماشين هاى


1- - عربستان، فخرى، ص 83

ص: 67

كشاورزى، پرداخت وام هاى كلان بالغ بر 6/ 7 ميليارد دلار و ارائه كمك هاى بلاعوض بالغ بر 3 ميليارد دلار به كشاورزان و اختصاص 4/ 8 ميليارد ريال به عنوان سوبسيد و يارانه توليد و خريد گندم و جو از آنان به قيمت هاى بالا، زمين هاى كشاورزى تحت كشت از 600 هكتار را به 7/ 1 ميليون هكتار در سال 1995 افزايش داده است.

در زمينه گندم در سال 1985 به خودكفايى رسيده، و در سال 1992 با توليد 4 ميليون تن، مازاد گندم خويش را به كشورهاى ديگر صادر نموده است. اين توليد اگر چه در سال هاى بعد به دلايل اقتصادى كاهش يافت ولى در سال 2000 ميلادى/ 1421 ه. ق. ميزان آن، 8/ 2 ميليون تن بوده است.

توليد ميوه و سبزيجات، گوجه فرنگى، انگور و خرما نيز به گونه اى افزايش يافته است كه برخى از آنها صادرات نيز داشته است.

دامدارى اين كشور نيز پيشرفت زيادى نموده است؛ افزايش تعداد دام ها، توليد 698 هزار تن محصولات لبنى، 3500 ميليون عدد تخم مرغ، 281 ميليون عدد مرغ خوراكى، 150 هزار تن گوشت قرمز، و 54 هزار تن ماهى نشانگر رشد اين بخش است.

برابر گزارشهاى موجود، كارخانجات و صنايع وابسته به كشاورزى همچون كارخانه بسته بندى مرغ، كنسرو سازى، روغن زيتون، آرد و روغن سويا تأسيس شده است، و تعدادى نيز با صرف هزينه هاى بسيار در دست احداث مى باشد. (1) 35


1- - عربستان، فخرى، ص 105-/ 112

ص: 68

ب: معادن

در سال 1972 ميلادى/ 1392 ه. ق. قانون معدن در عربستان تصويب شد. پس از آن شركتهاى فرانسوى، انگليسى، كانادايى و سوئيسى براى كشف معادن به جستجو پرداختند. علاوه بر آنها، شركتهاى مشتركى نيز پديد آمد و در سالهاى اخير دولت نيز شركت بزرگى در زمينه معادن راه اندازى كرده است.

كشف ذخاير عظيم طلا، سنگ آهك، سنگ گچ، سنگ مرمر، خاك رس، نمك، هيدرواكسيد آلومينيوم، سنگ آهن، مس، سرب، قلع، نقره و اورانيوم و بهره بردارى از 4500 معدن، بر درآمد اقتصادى عربستان افزوده است.

ج: انرژى

عربستان با 263 ميليارد بشكه نفت، 26% از ذخاير نفت جهان، و 4/ 33% نفت اوپك را در اختيار دارد. ذخاير گازى اين كشور نيز 2/ 5 تريليون متر مكعب برآورد شده است. احداث 9 پالايشگاه و توليد حدود هشت ميليون بشكه نفت در روز (5/ 13% توليد نفت جهان) كه تا پانزده ميليون بشكه قابل افزايش است، اين كشور را پس از آمريكا و روسيه در درجه سوم قرار داده است. البته گاه با كاهش توليد آن دو، يا افزايش توليد عربستان، اين كشور در صدر قرار مى گيرد.

كشف و توليد نفت از همان آغاز؛ يعنى 14 ژوئيه 1933 ميلادى تا كنون جز مدت اندكى در دست مؤسسه مشترك آرامكو است. اين مؤسسه نفتى از 4 شركت استاندارد اويل كاليفرنيا با 30% سهام، استاندارد

ص: 69

اويل نيوجرسى با 30%، تكزاكو با 30% و سركنى موبيل اويل با 10% سهام تشكيل شده است. تا سال 2000 اين موسسه نفتى بيش از 60% منطقه نفت و گاز عربستان را اكتشاف نموده است. اين مؤسسه 158/ 56 كارمند از 50 كشور جهان دارد كه 75% آنها از اهالى عربستان هستند.

اين مؤسسه در سال 1990، علاوه بر نفت، 63/ 194 ميليون بشكه گاز، 5/ 92 ميليون بشكه پروپان، 3/ 54 ميليون بشكه بوتان، 7/ 46 ميليون بشكه بنزين طبيعى توليد نموده است. با انحلال فعاليتهاى نفتى شركت سمارك () در سال 1993، اكنون آرامكو همه مراحل اكتشاف، توليد، پالايش، توزيع و بازاريابى عربستان را بر عهده گرفته است.

د: صنايع

وزارت صنايع با ايجاد 14 شهر صنعتى به مساحت 92 ميليون متر مربع و بهره بردارى از آنها، به توسعه صنعت همت گماشته است؛ نخستين گام در بهبود و رشد صنعت، توسعه پالايشگاه ها و پروژه هاى پتروشيمى بويژه در جده، جبيل و ينبع بود. سپس صنايع سبك و مصرفى مثل چرم سازى، مبل سازى و لوازم خانگى مورد توجه قرار گرفت؛ به گونه اى كه تا سال 1422 ه. ق. بيش از 468/ 3 كارخانه راه اندازى شده است.

افزون بر آنها، صنايع آهن و فولاد با همكارى آلمان با ظرفيتى معادل 800 هزار تن اوره و شركت متانول با ظرفيت 600 هزار تن در سال و كارخانه هاى بزرگ سيمان با 14 ميليون تن مشغول به كار هستند.

جذب سرمايه گذارى خصوصى در فرآورده هاى شيميايى، افزايش كارخانجات شيميايى تا 274 مورد و سرمايه گذارى 54 ميليارد دلارى در

ص: 70

آن نشانگر سمت گيرى جديد صنعت در عربستان است.

مهم ترين شركت صنعتى عربستان، شركت صنايع اساسى سعودى () است كه در پتروشيمى، كود شيميايى، آهن، فولاد و پلاستيك فعاليت دارد. اين شركت با جذب شريك سرمايه گذار خارجى با انعقاد قراردادهاى بسيار بزرگ، طرح هايى همچون طرح بزرگ توليد پوليستر را به مرحله اجرا در آورده است. ميزان سوددهى اين شركت در سال 2000 ميلادى، 2295 ميليون ريال سعودى بوده است. توليدات اين كشور در بازار كشورهاى اروپايى، آمريكا، ژاپن و هنگ كنگ عرضه مى شود.

پس از آن شركتِ صنعتىِ «وطنى»، سمارك، صافولا، پترومين و آرامكو بخش اعظم توليدات صنعتى را بر عهده دارند.

اين كشور با تأسيس صندوق «توسعه صنعتى عربستان» به جلب مشاركت و حمايت از بخش خصوصى پرداخته و با واگذارى وام با شرايط بسيار آسان، صنايع كوچك را نيز توسعه بخشيده است.

4. حمل و نقل و ارتباطات

اشاره

حمل و نقل و ارتباطات ريلى، جاده اى و هوايى عربستان به شرح ذيل است:

الف: راه آهن

نخستين شبكه راه آهن در سال 1951 ميلادى تأسيس و اكنون حدود 893 كيلومتر امتداد دارد. اين شبكه با جابجايى 5/ 1 ميليون تن و بيش از

ص: 71

000/ 350 نفر در حمل كالاهاى وارداتى از بندر دمام به رياض و انتقال فرآورده هاى نفتى، غلات، سيمان و كود شيميايى به بندر دمام، براى صدور به خارج از كشور فعاليت چشمگيرى دارد.

در برنامه هاى آتى، احداث شبكه سراسرى به مسافت 878/ 3 كيلومتر با هزينه 22 ميليارد ريال سعودى پيشنهاد شده است.

ب: جاده ها و اتومبيل

عربستان با افزايش و توسعه جاده ها و اتوبان ها بر اساس استانداردهاى پيشرفته، تا پايان سال 1990 داراى 676/ 144 كيلومتر جاده گرديد كه 500/ 45 كيلومتر آن اصلى و 000/ 96 كيلومتر فرعى مى باشد. در سال 1992 به علت سفر رسمى ملك فهد، حدود 60 كيلومتر ديگر به جاده سازى افزوده شد.

تا سال 2000 ميلادى 1/ 5 ميليون دستگاه وسيله نقليه در عربستان به ثبت رسيده است.

ج: فرودگاه ها

عربستان داراى 5 فرودگاه بين المللى شامل فرودگاه بين المللى ظهران (حومه ظهران)، هفوف (حومه احساء)، ملك عبدالعزيز (اطراف جده)، ملك خالد (نزديك رياض)، و ملك فهد (منطقه شرقيه) است. علاوه بر اينها 25 فرودگاه داخلى نيز در اين كشور وجود دارد.

شركت هواپيمايى عربستان كه «السعوديه» نام دارد، در سال 2000 با در اختيار داشتن 106 فروند هواپيماى بوئينگ و ايرباس و 000/ 25 كادر و 100/ 1 خلبان و كمك خلبان، حدود 5/ 12 ميليون مسافر و 335 ميليون تن

ص: 72

كالا را جابجا نموده است.

اين كشور، براى خريد هواپيماهاى جديد نيز قراردادهايى معادل شش ميليارد دلار با آمريكا منعقد كرده است.

5. بودجه كشور

بودجه سال 2001 مصوب هيئت دولت كه با افزايش 36 درصدى، 3/ 57 ميليارد دلار اعلام گرديد، ارقام كلان ذيل را در بر مى گيرد:

1. امور آموزش 300/ 53 ميليارد ريال سعودى

2. بهداشت و تأمين اجتماعى 900/ 21 ميليارد ريال

3. امور شهردارى ها و سازمان آب رسانى 700/ 8 ميليارد ريال

4. حمل و نقل و مخابرات 800/ 5 ميليارد ريال

5. تجهيزات امور زير بنايى 200/ 11 ميليارد ريال

6. منابع اقتصادى 300/ 6 ميليارد ريال

7. امور نظامى و انتظامى 636/ 61 ميليارد ريال

8. ميزان كمك ها در زمينه فعاليت هاى اقتصادى و اجتماعى 167/ 9 ميليارد ريال

در اين بودجه، مجموع درآمد دولت از نفت و توليدات صنعتى، 215 ميليارد ريال سعودى برابر 3/ 57 ميليارد دلار برآورد شده است.

6. توليد ناخالص ملى، درآمد سرانه و نرخ رشد

در سال 2000 توليد ناخالص ملى اين كشور بالغ بر 4/ 512 ميليارد ريال بوده، كه نسبت به سال هاى پيشين 8/ 8% رشد داشته است.

در سال 1989 ميلادى/ 1410 ه. ق. درآمد سرانه 230/ 6 دلار بود كه

ص: 73

در سال هاى بعد با 9/ 5% كاهش مواجه گرديد ولى در سال هاى بعد، اغلب رشد داشته است. اشتغال در عربستان به طور متوسط سالانه 8% افزايش داشته است.

7. پول عربستان

واحد پول عربستان سعودى، «ريال» مى باشد؛ هر ريال عربستان برابر با 100 هلله است. اسكناس هاى رايج اين كشور 10، 20، 50، 100، 200 و 500 ريالى مى باشد و سكه هاى رايج آن 10، 25، 50 هلله و يك ريالى است.

اكنون يك ليره استرلينگ برابر با 846/ 5 ريال سعودى و يك دلار آمريكا برابر با 745/ 3 ريال سعودى است.

8. بانك هاى عربستان

بانك هاى مهم عربستان عبارتند از: 1. بانك الرياض 2. بانك الجزيره 3. بانك عربى وطنى 4. بانك سرمايه گذارى عربستان 5.

بانك المتحد 6. بانك الراجحى (خصوصى) 7. بانك عربستان و آمريكا 8. بانك عربستان و انگليس 9. بانك عربستان و هلند 10. بانك عربستان و فرانسه.

9. سرمايه گذارى و كمك هاى اقتصادى

عربستان با اختصاص يك ميليارد دينار اسلامى از بنيانگذاران بانك توسعه اسلامى به حساب مى آيد. اين كشور يكى از اعضاى مهم بانك

ص: 74

عرب براى توسعه آفريقا نيز هست.

همچنين 898 ميليون دلار به بانك جهانى و 9/ 44 ميليون دلار به بانك آسيا وام داده و از سال 1974 تا 1988 ميلادى مبلغ 38/ 5 ميليارد دلار طى 266 فقره وام به 59 كشور مختلف جهان پرداخت نموده است.

در سال 1978 ميلادى/ 1398 ه. ق. عربستان به عنوان دومين كشور وام دهنده معرفى و به عضويت هيئت مديره «صندوق بين المللى پول» در آمد و پس از افزايش سهميه خود در اين صندوق تا مرز 74/ 1 ميليارد دلار درسال 1981 م/ 1401 ه. ق. حضور اين كشور درهيئت مديره تثبيت شد.

اين كشور با اختصاص 5/ 2% از توليد ناخالص داخلى براى كمك به توسعه كشورهاى ديگر، كمك هاى بلاعوض بسيارى به دولتهاى خط مقدم جبهه، سازمان آزاديبخش فلسطين و كشورهاى آسيب ديده از سوانح طبيعى نموده است.

در عين حال 10% سرمايه گذارى عربستان از طريق دريافت وامهاى ميان مدت تأمين شده است. اين كشور در سال 1989 م/ 1410 ه. ق.

براى اجراى پروژه نظامى «اليمامه» 317 ميليارد دلار و در سال 1991 ميلادى/ 1412 ه. ق. براى تأمين هزينه لشكركشى آمريكا عليه عراق، 7 ميليارد دلار استقراض نموده است.

شركت نفتى مشترك آرامكو نيز براى توسعه فعاليتهاى خود 5/ 1 ميليارد دلار وام چهار ساله و 900 ميليون دلار وام ده ساله دريافت نموده است. (1) 36


1- - عربستان، فخرى، ص 98-/ 101

ص: 75

10. مبادلات تجارى

مبادلات تجارى و پروژه هاى مشترك عربستان با ديگر كشورهاى جهان به ترتيب؛ با آمريكا 121 ميليارد ريال سعودى، ژاپن 16 ميليارد دلار، چين 700 ميليون دلار، فرانسه 18/ 13 ميليارد ريال سعودى و با تركيه 1/ 1 ميليارد ريال بوده است.

مبادلات تجارى عربستان و ايران تحت تأثير عوامل سياسى، فراز و نشيب فراوانى طى نموده است. صادرات ايران به عربستان در سال 1378 ه. ش به 9/ 54 ميليون دلار و واردات آن به 8/ 46 ميليون دلار افزايش يافته است.

كالاهاى صادراتى ايران به عربستان قالى، قاليچه پشمى، پسته، كيف و كفش، مصالح ساختمانى، نوشابه هاى غير الكلى و آب معدنى، خاويار، مواد شوينده، سنگ هاى ساختمانى، سراميك و كاشى، سيمان، انواع ميوه، مبل، مصنوعات چوبى، صنايع آلومينيوم، اتومبيل و قطعات يدكى بوده است. و كالاهاى وارداتى ايران از عربستان اوره، بنزين هواپيما، متانول، پلى اتيلن، بوتان مايع، مواد شيميايى، كولر گازى، نخ و الياف پلى استر، دى اكسيد تيتانيوم مى باشد.

11. صادرات و واردات

تاسال 1979 م/ 1399 ه. ق. حدود 94% صادرات اين كشور نفت بود، اما با توسعه صنعت پتروشيمى، در سال 2000 ميلادى سهم نفت به 67% تقليل يافت و 1/ 17% صادرات را كالاهاى پتروشيمى و 99/ 15% بقيه را مواد غذايى، حيوانات زنده، مواد كشاورزى و شيميايى تشكيل مى دهد.

ص: 76

واردات اين كشور در سال 2000 ميلادى حدود 2/ 113 ميليارد ريال سعودى كالا شامل 22% مواد غذايى، 18% مواد شيميايى و بقيه فلزات و مواد متفرقه بوده است.

مهم ترين مشتريان نفت و صادر كنندگان كالا به عربستان، آمريكا و ژاپن هستند. پس از اين دو كشور، به ترتيب انگستان، آلمان، ايتاليا، فرانسه، سوئيس و كره جنوبى صادر كننده كالا به اين كشور هستند.

ص: 77

فصل دوم عربستان در گذر تاريخ

اشاره

ص: 78

ص: 79

ادوار تاريخى عربستان

اشاره

منطقه عربستان داراى تاريخى بس كهن و طولانى است كه مى توان پيشينه آن را به پنج دوران تقسيم نمود:

1. دوران باستان تا هجرت حضرت ابراهيم عليه السلام

قرآن كريم در سوره «نازعات» از گسترش يافتن زمين سخن به ميان آورده است (1) 37. برابر روايات، پديدار شدن خاك و گسترشِ زمين از محل كعبه در مكه آغاز شده است. (2) 38 بر اين اساس، سرزمين عربستان كهن ترين بلكه نخستين نقطه پيدايش كره خاكى است.

باستان شناسان نيز قدمت اين سرزمين را به دوران ماقبل تاريخ و «عصر حجر» منتسب ساخته اند. آنان اكتشافات باستانى و آثار زير خاكى را بهترين شاهد اين قدمت دانسته اند (3) 39. گفتنى است افزون بر آنها، آثار


1- - نازعات: 30 «والارض بعد ذلك دحاها»
2- - بحارالانوار، ج 57، ص 232، و ج 66، ص 254
3- - جغرافياى تاريخى شبه جزيره عربى در دوران ماقبل تاريخ، دكتر طلعت احمد محمد عبده، ص 184- 268. براى تفصيل بيشتر به: المدن و الاماكن الأثريه فى شمال و جنوب الجزيره

ص: 80

دوره برنزى نيز در برخى از مناطق اين كشور كشف شده است. (1) 40 برخى از نويسندگان، حيات جمعى انسان در اين سرزمين را در بيست و پنج قرن قبل از ميلاد معرفى نموده اند. (2) 41 و برخى با استناد به شواهد باستان شناسى، قدمت آن را تا 8000 سال قبل از ميلاد دانسته اند. (3) 42 از نُه قرن قبل از ميلاد بويژه در دوران آشوريان، نام اين منطقه را «بلاد عرب» ناميده اند. هومر در اديسه در نه قرن قبل از ميلاد و مورّخ معروف يونانى هيرودتس () در اواسط قرن پنجم قبل از ميلاد در مكتوبات خود به اين سرزمين اشاره كرده اند. (4) 43 در قرن دوم ميلادى دانشمند يونانى بطليموس با تعبير «بلاد صحرايى عربى؛» از اين سرزمين ياد نموده، و آن را به دو قسمت تقسيم كرده است: بلاد عربى خوشبخت (منطقه جنوبى) و بلاد عربى صخره اى (منطقه شمالى و مركزى) (5) 44.

در منطقه جنوبى اين سرزمين كه هم اكنون كشور يمن ناميده مى شود، به علت وجود آب و قابليت كشاورزى و دريانوردى تجمع بيشترى صورت پذيرفته و در آن دولتهايى چون معينيان، سبائيان، حميريان، قتبان، و دولت حضرموت به ظهور رسيده اند. ولى در قسمت شمال و شمال غربى اين شبه جزيره بزرگ، نيز دولتهايى چون نبطيان وجود داشته است.

شكستن سد مآرب در جنوب، كه مهاجرت گسترده اى از جنوب به


1- - تاريخ البلاد العربية السعوديه، منيرالعجلانى، ص 5
2- - الرحلة الحجازيه، محمد لبيب البتنونى، ص 34-/ 11
3- - دراسات تاريخ الجزيرة العربيه، ص 103-/ 79
4- - نخست «» سپس «». جغرافياى تاريخى شبه جزيره عربى در دوران ماقبل تاريخ، دكتر طلعت احمد محمد عبده، ص 19 و 67
5- - همان، ص 24

ص: 81

شمال و مركز را در پى داشت، باعث تشكيل حكومت هايى چون غسّانيان، لخميان و آل كنده توسط مهاجران گرديد كه به ترتيب تحت حمايت امپراتورى روم، ايران و حميريان بودند.

از دير باز منطقه مركزى نجد و حجاز محل سكونت صحرانشينانى بوده است كه در جستجوى آب و مرتع به همراه احشام خود كوچ نشينى را پيشه خود ساخته بودند.

ساكنانِ اندك اين مناطق، در خيمه هاى مويين روزگار مى گذراندند و براى مقابله با مشكلات، چند خانواده در كنار هم زندگى و با هم كوچ مى كردند. عامل اين پيوندها، وابستگى نسبى يا سببى بود كه بر اثر ازدواج پديد مى آمد. اين خويشاوندان «قوم» ناميده مى شدند و از تركيب چند قوم، يك قبيله شكل مى گرفت كه با پيشوند بنى يا بنو (همانند بنو حرب، بنى عدى) از ديگر قبايل مشخص مى گرديدند. رهبرى قبيله معمولًا به عهده سالخورده ترين فرد بود كه او را «شيخ» مى ناميدند. (1) 45 ازسده پنجم ميلادى كه مهاجرت از جنوب به شمال، تحولات بسيارى زيادى را در عربستان رقم زد و بر اثر آن راه هاى تجارى جديدى به وجود آمد، به تدريج عده اى از صحرانشينان بدوى در كنار جاده ها سكنى گزيدند، بر اثر اين سكونت بويژه در مناطقى كه زمينه كشاورزى فراهم بود، شهركهايى پديد آمد كه باديه نشينان در آن به كشاورزى پرداختند. (2) 46


1- - تاريخ تحليلى اسلام، دكتر سيد جعفر شهيدى، ص 6-/ 16. نيز دراسات تاريخ الجزيرة العربيه، 91-/ 103. و الرحلة الحجازيه، محمد لبيب البتنونى، ص 13-/ 40
2- - تاريخ تحليلى اسلام، همان، ص 24-/ 22

ص: 82

2. از هجرت حضرت ابراهيم عليه السلام تا ظهور اسلام

يكى از سر فصل هاى مهم تاريخ عربستان، هجرت حضرت ابراهيم عليه السلام به اين كشور و باقى نهادن همسر و فرزندش حضرت اسماعيل عليه السلام در اين سرزمين است كه نقش و تأثير زيادى در تحوّلات بعد بر جاى گذاشت؛ مكّه همچون مناطق ديگر عربستان، خشك و تفتيده بود. به فرمان خداوند، حضرت ابراهيم عليه السلام، هاجر و اسماعيل را به بيابان بى آب و علف مكه آورد و خود به ديار قدس بازگشت، با دعا و اشك مادر، در زير پاى كودكِ تشنه ابراهيم، چشمه زمزم جوشيدن گرفت. قبيله جرهم كه در آن نزديكى ها مى زيست، از رفت و آمد مرغان هوايى به پيدايش آب در آن حوالى پى برده، بدان منطقه كوچ كردند. (1) 47 با اين دگرگونى، وادى بدون آب و كشت مكه به تدريج آباد گرديد و به صورت شهر درآمد. كم كم شهر مكه به سبب نزديكى به درياى سرخ و واقع شدن بر سر راه ارتباطى با يمن، همچنين به علت داشتن ارتباط بازرگانى با شام و فلسطين، اهميت زيادى يافت.

به فرمان الهى، حضرت ابراهيم و اسماعيل بنيانهاى كعبه را در آن سرزمين برافراشتند و با سر دادن نداى توحيد، مردمان را به انجام مناسك حج توحيدى فرا خواندند. (2) 48 از آن زمان ساليان بسيار گذشت؛ حضرت موسى و عيسى عليهما السلام در منطقه فلسطين و قدس شريف برانگيخته شدند ولى در سرزمين تفتيده عربستان، پيامبرى مبعوث نگشت؛ در نتيجه به مرور زمان، خرافات و بت پرستى در


1- - براى تفصيل بيشتر به: فرازهايى از زندگى پيامبر اسلام، آيت اللَّه جعفر سبحانى
2- - بقره، آيه 127

ص: 83

ميان قبايل اين سرزمين رواج يافت و جز پيروان اندك حضرت ابراهيم (حنفاء)، بقيه قبايل عرب به بت پرستى روى آوردند و تعداد كمى نيز به آيين يهود و مسيحيت پيوستند و روشنفكران نيز به پرستش اجرام آسمانى پرداختند؛ مناسك توحيدى حج همچون سنت هاى نيكوى ديگر تحريف شد و به سوت و كف زدن در كنار خانه كعبه (1) 49 و طواف به صورت عريان بدل گشت.

3. از ظهور اسلام تا دولت آل سعود

مهم ترين سرفصل تاريخ عربستان، بعثت خاتم پيامبران حضرت محمد صلى الله عليه و آله و ظهور اسلام در قرن هفتم ميلادى در اين كشور است.

هدايت قبايل پراكنده اى كه در ميان امواج تيره و طوفان سهمگين خرافات، عادات ناپسند اخلاقى، بت پرستى، پرستش اجرام آسمانى، يهود و مسيحيتِ تحريف يافته و اختلافات و جنگ و خونريزى غوطه مى خوردند، مسؤوليت بسيار سنگينى بود كه با بعثت، بر دوش مبارك آخرين پيام آور الهى قرار گرفت.

اين مسؤوليت بزرگ، تلاش و كوششهاى فراوانى را لازم داشت و زحمات بسيار و طاقت فرسايى را پيش رو نهاد.

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله پس از تحمل سختى هاى فراوان در مكه، به مدينه مهاجرت و با متحد ساختن قبايل متخاصم زير پرچم اسلام، زمينه (2) 50


1- - توبه، آيه 5
2- على محمدى آشنانى، شناخت عربستان، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 12، تابستان 1389.

ص: 84

لازم براى تشكيل حكومت فراگير اسلامى را فراهم آورد.

تشكيل حكومت نبوى، شهر مدينه و عربستان را از اهميت فزاينده اى برخوردار ساخت. اين اهميت بى بديل تا زمان سه خليفه نخستين؛ ابوبكر، عمر و عثمان ادامه يافت. اما پس از انتقال پايتختِ خلافت اسلامى توسط امام على عليه السلام به شهر كوفه به تدريج از اهميت عربستان كاسته شد و پس از شهادت آن حضرت نيز پايتخت كشورهاى اسلامى در دوره امويان به شام و در دوره عباسيان به بغداد انتقال يافت.

در دوره امويان (تا 132 ه. ق.) اگر چه حكمرانان بنى اميه و در دوره عباسيان اگر چه دست نشاندگان بنى عباس بر عربستان حاكميت داشتند، ولى شهرهاى مختلف عربستان شاهد اعتراضات، مبارزات و حتى جنگ هايى بر ضدّ اين دو خاندان بوده است. (1) 51 بويژه در دوران عباسيان كه منطقه حجاز و نجد فراز و نشيب هاى بسيارى را طى نمود؛ در سال 251 ه. ق. اوج درگيرى مستعين و معتز عباسى، «اسماعيل بن يوسف» يكى از سادات حسنى فرصت را غنيمت شمرده، حجاز را تصرف كرد و پس از وى برادرش محمد بن يوسف معروف به «اخضير» در حجاز حاكم گرديد. وى پس از حمله عباسيان به نجد رفت ولى پس از بيست سال دوباره بر حجاز تسلّط يافت.

در سال 254 ه. ق. دولت حجاز تحت نفوذ دولت «طولونيه»


1- - حماسه حسينى، قيام مردم مدينه بر ضدّ يزيد و بيعت با عبد اللَّه بن حنظله، تصرف حجاز توسط عبد اللَّه بن زبير در دوران امويان و قيام محمد بن عبد اللَّه بن حسن بن على مشهور به ذو نفس زكيه و برادرش ابراهيم و پس از مدت كوتاهى قيام حسين بن على نواده امام حسن بر ضدّ عباسيان نمونه هايى از آن است

ص: 85

مصر قرار گرفت. «عباسيان» در سال 290 ه. ق. بار ديگر حجاز را در اختيار گرفتند و تا سال 330 ه. ق. با ضعف بسيار بر آن نظارت داشتند. در آن سال بار ديگر حاكمان مصر (اخشيديين) بر حجاز تسلط يافتند ولى اخضيرين با توسعه قدرت خود، دوباره بر حجاز حاكم شدند.

در سال 350 ه. ق. «قرامطه»، حاكمان مصر، به مدت نه سال سادات اخضرى را كنار زده، خود بر آن تسلط يافتند، تا آن كه در سال 359 ه. ق.

حكومت «فاطميين» در مصر تشكيل گرديد. حاكميت فاطميين تا سال 463، پس از آنان حكومت «سلاجقه» تا سال 650 و پس از آنان، سلطه «مماليك» تا سال 923 برحجاز ادامه يافت. در بيشتر اين ايام نوادگان امام على و امام مجتبى عليهم السلام با نامهاى بنى موسى، بنو فليته در مكه و نوادگان امام حسين عليه السلام در مدينه حكومت مى كردند كه اين دوران به دوران حكومت «شرفا» شهرت يافته است.

با تشكيل دولت عثمانى و تسلط آن بر مصر در سال 923 ه. ق.

حاكميت در منطقه حجاز و ديگر مناطق عربستان تحت نفوذ آنان قرار گرفت و كارگزاران آنان «بنوقتاده» در منطقه حجاز حكم مى راندند؛ در آن دوران، حاكمان جده از سوى مصر انتخاب مى شدند و گاه بين آنان و حاكمان حجاز اختلاف و درگيرى پيش مى آمد. (1) 52 فهرست و جدول حاكمان حجاز از زمان بعثت بدين شرح است:

از تا دولت كارگزاران


1- - شبه جزيره عرب، محمود شاكر، ص 126-/ 100

ص: 86

نمايش تصوير

حاكمان منطقه نجد و عسير نيز به صورت ملوك الطوايفى شهرهاى مختلف نجد را اداره مى كردند؛ آنان گاه تحت نفوذ حاكمان حجاز و گاه زير لواى اميران «صنعا» كشور كنونىِ يمن بودند.

ص: 87

4. از دولت آل سعود تا دوران معاصر

اشاره

همانطور كه اشاره شد در آن روزگاران منطقه نجد به علت بُعد مسافت روستا و شهرك هايش از حكومت يك پارچه اى برخوردار نبود؛ هر شهر يا قريه كه توانايى مى يافت بر ساكنان ديگر شهرها يورش برده، آنان را تحت نفوذ خود قرار مى داد.

در چنين اوضاع آشفته اى بود كه طلبه جوانى به نام محمد بن عبدالوهاب پس از بازگشت از بصره و ايران چون نتوانست در عُيينه بماند، به درعيّه رفت. وى در آنجا به خانه يكى از شاگردانش «عبداللَّه بن سُوَيْلِم» وارد شد و ساير شاگردان و مريدانش دور او را گرفتند.

در آن دوران حاكمِ درعيه «محمد بن سعود بن مقرن بن مرجان بن ابراهيم بن موسى بن ربيعة بن مانع مريدى» بود.

جدّ اعلاى آنها مانع از مشايخ قبيله بكر بن وائل نخست در دُروع از توابع طايف مى زيست. او به سال 850 ه. ق. (1446 م) به دعوت پسر عموى خود ابن دِرْع كه امير منفوحه و حجر اليمامه و جَزْعه، در نجد بود، نزد وى رفت و واحه المُلَيْبِيد و الغُضَيَّه را از او به تيول گرفته، به كشاورزى پرداخت و آن منطقه را درعيه ناميد. وى به همراه پسرش ربيعه به شيوه ساير مشايخ عرب، گاهگاه به قبايل همسايه حمله مى بردند؛ ربيعه به آل يزيد تاخته مردان آن قبيله را از دم تيغ گذراند و زنان و اموالشان را تصاحب كرد و منطقه نفوذ خود را گسترش داد. فرزندان وى نيز روش پدر را دنبال كردند؛ فرزند ابراهيم مُقَرِّن نام داشت كه جدّ اعلاى آل سعود است. وى با وسعت يافتن منطقه تحت نفوذش در نجد حكومت كوچكى ترتيب داد.

پس از وى فرزندش، سعود با تاختن بر آل مَعْمَر كه دايى هاى او بودند

ص: 88

و متوارى ساختن آنان به عيينه، در درعيه به امارت نشست. او در سال 1140 ه. ق. (1727 م) در درعيه درگذشت و پسرش محمّد حكمران آن شهر شد.

از آن پس حكومت عربستان به دليل انتساب به سعود، پدر محمد اولين حاكم اين خاندان كه بر اساس پيمان با محمد بن عبدالوهاب، حكومت نوينى پى افكند، حكومت «آل سعود» ناميده شد و به علت انتساب به عبدالوهاب پدر شيخ محمد بنيانگذار آيين مذهبى آن سامان، حكومت «وهابيت» لقب گرفت در حالى كه پدر و برادرش مخالف سرسخت آيين او بودند. (1) 53 اين خاندان به تدريج در سه مرحله حكومت خود را از منطقه كوچك درعيه به همه عربستان گسترش دادند:

دولت اول سعودى: (1229-/ 1139)
محمد بن سعود (1139- 1179 ه. ق.)

با ورود شيخ محمد بن عبدالوهاب به شهر، حاكم آن روزِ درعيه؛ محمد بن سعود به تشويق برادرش ثَنَيان و همسرش مُوضِه به ديدار شيخ محمد بن عبدالوهاب رفت و با او در سال 1157 ه. ق. برابر 1744 ميلادى پيمان اتحاد منعقد كرد و دختر وى را به همسرى خود برگزيد و به اشارت و ارشاد او، ارتشى مجذوب از اعراب باديه نشين تشكيل داد و در اولين


1- - نسبت دادن يك طايفه يا انديشه مذهبى به پدر بنيان گذار آن در زبان عربى مرسوم است. بر اين اساس خاندان سعودى به پدر محمد بن سعود و انديشه وهابيت به پدر بنيان گذار آن عبدالوهاب منسوب شده است. تاريخ البلاد، العربية السعوديه، منير العجلانى، ج 1، ص 80

ص: 89

اقدام دست اندازى و حمله به ديگر قبايل نجد را آغاز كرد.

در پاسخ به حملات محمد بن سعود، نخست دهام بن دَوَاس، امير رياض دشمن سرسخت شيخ، از سال 1160 ه. ق./ 1747 حمله خود را به درعيّه آغاز كرد كه سالها ادامه داشت و موجب كشتار بسيارى از طرفين گرديد. در سال 1178 ه. ق./ 1765، «عُرَيْعر» امير احساء نيز بر درعيّه تاخت ولى با مقاومت محمد بن سعود، به شهر خويش بازگشت. حسن بن هبةاللَّه امير نجران نيز به درعيه يورش آورد ولى محمد بن سعود، با وى پيمان صلح منعقد نمود. اميران حُرَيْمِلاء و ضَريِّه نيز گاه گاه در پاسخ به تهاجمات درعيّه، به آن حمله مى بردند.

در اين درگيرى ها، محمد بن عبدالوهاب شخصاً در ميان سربازان حضور يافته، به تقويت روحيّه آنان مى پرداخت. سرانجام محمد بن سعود در 1179 ه. ق./ 1765 بعد از چهل سال حكمرانى و جنگ، بى آن كه بتواند كار مهمى از پيش ببرد، درگذشت و جاى خود را به پسرش عبدالعزيز سپرد.

عبدالعزيز بن محمد (1179- 1218 ه. ق.)

پس از محمد بن سعود، فرزندش عبدالعزيز جانشين پدر شد. وى بر خلاف پدر با پشتيبانى شيخ محمد بن عبدالوهاب، كشور وسيعى پديد آورد؛ نخست در سال 1185 ه. ق./ 1773 ميلادى بر عشاير متحد نجد تاخت و آنان را در قريه حاير شكست داد. سپس سپاهيان امير رياض را در سال 1187 ه. ق./ 1773 ميلادى تار و مار كرد و پس از مرگ دهام، شهر

ص: 90

رياض را به تصرف آورد. (1) 54 در سال 1190 ه. ق./ 1776 شهر ثَرْمَدَه را گشود و سال بعد دو ناحيه مهم سُدَيْر و وَشْم تسليم او شدند. سپس با امير عيينه و ساير مشايخ نجد پيمان آشتى منعقد كرد و بيشتر قبايل آن منطقه را به عقيده وهابيت در آورد. او اراضى خرج و تهامه و شهرهاى مجمعه و حرمه و بُرَيْدَه را تصرف كرد و در جنگ با غالب بن مُساعد شريف مكه، به پيروزى رسيد.

وى با حمله به جبل شَمَّر و حايل و قصيم، آن نواحى را نيز به تصرف درآورد و با قتل عام هاى بسيار، اعراب سراسر عربستان را مرعوب و فرمانبردار خود ساخت.

گسترش منطقه حكومتى و تصاحب اموال قبايل، نه تنها هزينه ارتش و بودجه كشور جديد سعودى را فراهم مى ساخت، بلكه موجى از ثروت و رفاه را با خود به ارمغان آورد. فتح مكه، مدينه و طايف نيز شهرت وى را افزون ساخت. وى برابر فتواى وهابيان مشاهد متبركه و قبّه قبور ائمّه را ويران كرد و پس از تصرف حجاز، بحرين و چند امارت ساحلى خليج فارس را نيز تحت سلطه خود در آورد.

در عهد عبدالعزيز منطقه عَسير و تهامه، حجاز، عُمان، احساء، قطيف، زياره و بحرين، وادى الدّواسِر، خَرْج، مُحْمِل وَشْم، سُدَيْر، قَصيم، جبل شَمَّر، مَجْمَعَه، مَنيح، بِيشَه، رَنيّه، و تُرابه، تحت تصرف وهابيان در آمد؛ در آن دوران انگليسى ها خاندان سعودى را به رسميت شناختند و با سعوديان رابطه دوستى برقرار كردند.

در اواخر امارت عبدالعزيز، محمد بن عبدالوهاب در سن نود و يك


1- - قلب جزيرة العرب ص 328، صقرالجزيرة ج 1، ص 64

ص: 91

سالگى- و به قول «ابن بِشْر» مورخ نجدى در نود و هشت سالگى درگذشت.

به سال 1203 ه. ق./ 1788 ميلادى به حكم ابن عبدالوهاب، در دوران عبدالعزيز، فرزندش سعود از سوى پدر به ولايت عهدى منصوب شد.

در تابستان 1218 ه. ق. 1803 م، ناگاه مردى در كسوت درويشان از پشت سر بر عبدالعزيز هشتاد و سه ساله پس از سى و نه سال حكومت حمله كرد و كارد خود را تا دسته در پشت او فرو برد و او را به قتل رساند.

وهابيان بر آن مرد حمله برده، سرش را بريدند. (1) 55

سعود بن عبدالعزيز يا سعود كبير (1218- 1229 ه. ق.)

سعود كه در سى سال آخر عمر پدرش، عملًا همه امور كشور در دست او بود و تقريباً همه فتوحات سعودى در شبه جزيره عربستان و خليج فارس به دست وى انجام گرفت، بعد از مرگ پدرش عبدالعزيز مدت يازده سال بر عربستان سلطنت كرد.

در آن دوران كه شدت عمل و حملات وهابيان، سلاطين عرب را دچار دهشت ساخته بود، امراى عرب را بر آن داشت كه طى نامه هايى «باب عالى» دولت عثمانى را متوجه خطر روزافزون قدرت وهّابيان سازند و هدف آنان يعنى تسلط بر سراسر مناطق دولت عثمانى و حكومت بر همه مسلمانان را براى او بازگو نمايند. شريف غالب حاكم آن روز حجاز نيز اگر چه از ترس جان تظاهر به وهابيگرى مى كرد و بعد از شكستى كه از


1- - صقر الجزيرة، ج 1، ص 54

ص: 92

سعود در سال 1221 ه. ق. خورد، پذيرفت كه قبور ائمه را در بقيع و ساير مشاهد و مزارات متبرّكه را در مكه و مدينه با خاك يكسان كنند و استعمال دخانيات را حرام اعلان نمود و مذهب وهابيت را در حجاز رسميت داد، اما او و ساير بزرگان حجاز نيز در نهان با دربار اسلامبول مكاتبه داشتند و براى نجات كشور خود مى كوشيدند.

دربار اسلامبول، محمد على پاشا حكمران مصر را مأمور كرد لشكرى مجهّز به عربستان اعزام كند و سعوديان را سركوب كند، در حالى كه ارتش مصر به سوى نجد در حال پيشروى بود، سعود در سن شصت و شش سالگى در درعيه به بيمارى سرطان روده درگذشت.

با مرگ سعود بن عبدالعزيز، پسرش ابراهيم (1235 ه. ق.) به امارت درعيّه رسيد ولى چون بين او و عمويش عبداللَّه بن عبدالعزيز بر سر جانشينى پدر اختلاف افتاد، در نتيجه نزاع داخلى، حكومت آل سعود ناتوان و ضعيف گرديد.

شكست آل سعود و سقوط درعيّه

محمد على پاشا ارتشى از سربازان ترك و آلبانى و عرب به فرماندهى پسرش طوسون پاشا به حجاز اعزام كرد. طوسون در سال 1227/ 1812، از بندر يَنْبُع وارد مدينه شد و آن شهر را گشوده، به سوى مكه شتافت. گر چه مقاومت وهابيان شديد بود، امّا در برابر آتش توپخانه مصريان كارى از پيش نبردند و شكست خوردند.

طوسون وارد مكّه شد و بعد از چند روز محمد على پاشا نيز وارد مكّه گرديد. او شريف غالب را به جرم اهمال و سازشكارى معزول و زندانى كرد و برادرش سرور بن غالب را به مقام شريف مكّه منصوب نمود.

ص: 93

محمد على پاشا كه از پيروزى ارتش خود اطمينان حاصل كرده بود به قاهره برگشت و طوسون را با عده كافى و توپخانه قوى روانه نجد ساخت.

طوسون بدون هيچ مانعى تا قلعه رس- دويست و هفتاد كيلومترى شمال شرقى مدينه- پيش رفت ولى در آنجا با مقاومت شديد وهابيان روبه رو شد و با دادن تلفات بسيار نتوانست به پيشروى ادامه دهد. ناچار به پيشنهاد وهابيان تن به ترك مخاصمه داد و به قاهره بازگشت.

محمد على پاشا از عملكرد فرزندش طوسون به سبب ضعفى كه نشان داده بود خشمگين گشت و او را توبيخ و از امارت معزول كرد و پسر ديگرش ابراهيم پاشا را مأمور تسخير نجد ساخت. ابراهيم با لشكرى تازه نفس به نجد رفت و خود را به درعيّه رسانده، پايتخت آل سعود را به محاصره در آورد و با آتش سنگين توپخانه مقاومت وهابيان را در هم شكست.

در اين درگيريها، پايتخت سعوديان به آتش كشيده شد و شهر با خاك يكسان شد و بيشتر علماى وهابى و امراى سعودى نيز كشته شدند.

عبداللَّه بن سعود (1229-/ 1223 ه. ق.)

عبداللَّه بن سعود- كه برادر را بركنار كرده و خود به جاى او نشسته بود- بعد از شش ماه مقاومت قلعه و پادگان درعيّه را تحويل مصريان داد و هيأتى را به رياست عمويش عبداللَّه بن عبدالعزيز كه شيخ آل سعود بود همراه شيخ على بن محمد بن عبدالوهاب نزد ابراهيم پاشا فرستاد.

به دستور ابراهيم پاشا، اموال و املاك خاندان سعودى و آل شيخ ضبط شد و عبداللَّه بن سعود به اسلامبول برده شد كه در آنجا محكوم به اعدام گرديد. برخى از امراى سعودى و فرزندان عبدالوهاب نيز به قاهره

ص: 94

تبعيد شدند. (1) 56 نتيجه لشكركشى مصريان به عربستان، ويران شدن كشور وسيع عبدالعزيز و فرزندش سعود و انقراض سلطنت خاندان سعودى بود.

از سوى ديگر، اين لشكركشى، نفوذ فرهنگ غربى و باز شدن پاى اروپاييان به عربستان را در پى داشت؛ يك سال بعد از سقوط درعيّه (1236/ 1820) ارتش انگليس در بحرين مستقر شد و نفوذ آن دولت، در خليج فارس توسعه يافت.

پيامد ديگر اين لشكركشى، برخاستن موج پان عربيسم در ميان اعراب بود؛ بعد از اين پيروزى بر آل سعود، فكر ناسيوناليزم عربى در سر شريف حسين و محمد على پاشا پيدا شد. پس از تصرف سوريه، كشور خديوى مصر را مستقل اعلام كرد. اين تفكر در قرن بيستم منشأ تحولات شگرفى در خاورميانه گرديد.

سالهاى فترت (1234-/ 1230 ه. ق.)

ابراهيم پاشا حكمرانى نجد را به يكى از اعيان مصر به نام اسماعيل پاشا واگذار كرد و او از سوى خود افسرى به نام خالدپاشا را كه مردى خوشگذران، ستمكار و بى عرضه بود روانه نجد كرد. حادثه سقوط درعيه نيز چنان دهشت بار بود كه تا چند سال كسى از خاندان آل سعود به فكر تشكيل حكومت نيفتاد. لذا صحرانشينان نجدى با استفاده از ضعف خالد پاشا به جان هم افتاده، دوباره به غارتگرى قبايل ديگر پرداختند.


1- - صقر الجزيره، ج 1، ص 65

ص: 95

دولت دوم آل سعود (1309-/ 1235)
مشارى بن سعود (1235-/ 1235 ه. ق.)

اولين تلاش در زمينه بر پايى مجدد حكومت آل سعود توسط مشارى بن سعود بود كه ابتدا حاكم درعيه به نفع وى كنار رفت ولى پس از چندى با جمع آورى سپاهى به او حمله نموده، وى را دستگير كرد.

تركى ابن عبداللَّه (1249-/ 1240 ه. ق.)

در سال 1235 ه. ق./ 1819 م. تركى (1) 57 پسر عبداللَّه بن سعود جمعى از اعراب را با خود همراه ساخته، رياض و بعد عارض را تصرف كرد و ارتش مصر را از اين دو شهر بيرون راند. سپس اعراب جبل شَمَّر و مطير را با خود يار ساخت و در سال 1240 ه. ق. دولت دوم خاندان آل سعود را بنيان نهاد و تا نه سال حكومت كرد.

فيصل بن تركى (1254-/ 1250 ه. ق.)

در سال 1242 ه. ق./ 1833 م. فيصل بن تركى از مصر گريخته، به پدر پيوست و به يارى او احساء و قطيف را نيز گرفت و تركان عثمانى را از وادى حنيفه بيرون راند.

مشايخ قبايل شَمَّر و حايل نيز با وى پيمان دوستى بستند و كار سعوديان دوباره رونق گرفت. امّا پسر عموهاى تركى به فرماندهى مِشارى بر او تاختند و تركى را به قتل رساندند و مشارى در رياض به امارت نشست؛ ولى در سال 1249 ه. ق./ 1887 م. فيصل پسر تركى به كمك آل رشيد


1- - از زمان تركى بن عبداللَّه بن محمد بن سعود، امارت سعودى از اولاد عبدالعزيز به اولاد برادرش عبداللَّه منتقل شد و تا امروز در همين نسل باقى است

ص: 96

رياض را باز پس گرفت و مشارى را به قتل رسانده، خود به جاى او به تخت نشست.

چون اخبار اين حوادث به محمد على پاشا رسيد، اميرى به نام خورشيدپاشا را مأمور تصرف نجد كرد. وى رياض را گشوده، جمعى از وهّابيان را به قتل رساند و فيصل بن تركى را با دو پسرش عبداللَّه و محمد و دو برادرش و جمعى از پسر عموهايش در بند كرد و به قاهره تبعيد نمود.

خالد بن سعود (1257-/ 1254 ه. ق.)

محمد على پاشا، در سال 1254/ 1838 م يكى از اميرزادگان سعودى به نام خالد را كه تربيت اروپايى داشت و از انضباط و فرمانبردارى او مطمئن بود، به جاى فيصل به حكومت نجد منصوب كرد. وى تا سال 1257 ه. ق.

حكومت كرد امّا اعراب بر وى شوريده، از رياض بيرونش كردند. خالد سال ها در عربستان سرگردان بود تا اين كه به سال 1278 ه. ق. در جدّه درگذشت. (1) 58

عبداللَّه بن ثنيان (1259-/ 1257 ه. ق.)

پس از خالد، عبداللَّه بن ثنيان كه عموزاده خالد و از نوادگان آل سعود بود، به مدت دو سال به حكومت دست يافت. در اين ميان حكومت مصر به دليل اعلام استقلال از دولت عثمانى تحت فشار قرار گرفت؛ محمد على پاشا بر اثر فشار روس و انگليس كه حاميان عثمانى بودند، ناچار شد


1- - بعضى سال وفات خالد بن سعود بن عبداللَّه را 1257 ه. ق. و محل فوتش را مكّه نوشته اند. الأعلام زركلى، ج 3، ص 337

ص: 97

ارتش خود را از جزيرةالعرب فراخواند.

پس از فراخوانى لشكر مصر، فرصت جديدى براى آل سعود فراهم گرديد. آنان با غنيمت شمردن اين فرصت، به اقداماتى دست يازيدند كه به آن اشاره مى شود:

فيصل بن تركى؛ دوره دوّم (1282-/ 1259 ه. ق.)

فيصل بن تركى پس از رفتن مصريها، از قاهره به نجد آمد و براى دومين بار تا سال 1282 ه. ق. در رياض به حكومت پرداخت و در سال 1282 ه. ق. در همانجا درگذشت.

عبداللَّه بن فيصل؛ دوره اوّل (1288-/ 1282 ه. ق.)

پس از مرگ فيصل بن تركى، اگر چه فرزندش عبداللَّه بر مسند قدرت دست يافت ولى دوباره جنگ خانگى آل سعود شروع شد و فرزند ديگر فيصل، سعود بر سر جانشينى پدر با عبداللَّه به ستيز برخاست.

با همدستى قبيله عجمان و سعود، عبداللَّه نخست به بن رشيد و سپس به پاشا والى بغداد پناه برد و با كمك آنها به منطقه احساء حمله كرد.

سعود بن فيصل (1291-/ 1288 ه. ق.)

جنگ و درگيرى ميان سعود و عبداللَّه تا در گذشت سعود در سال 1291 ه. ق. به طول انجاميد. در آن ايام، آل رشيد فرصت پيدا كرده، شهرهاى اطراف را متصرف شدند و شيخ كويت نيز از فرصت استفاده نموده، دست اندازى هاى خود را به نجد آغاز كرد. ارتش عثمانى در سال 1288 ه. ق. به كمك كويتى ها منطقه احساء و قطيف را تصرف

ص: 98

كرده، آن را به بصره ضميمه نمود.

عبدالرحمن بن فيصل؛ دوره اوّل (1293-/ 1291 ه. ق.)

با درگذشت سعود در سال 1291 ه. ق. برادرش عبدالرحمن بن فيصل به حكومت رياض دست يافت ولى فرزندان برادرش ملك سعود با وى به مخالفت برخاستند.

عبدالرحمن چاره كار را در آن ديد كه از برادرش عبداللَّه بن فيصل كه در عتيبه اقامت داشت تقاضاى كمك كند. با درخواست عبدالرحمان، عبداللَّه سپاهى گران فراهم كرد و به رياض آمد؛ عبدالرحمن نيز با او بيعت نمود و بدينسان عبداللَّه براى دومين بار قدرت را در دست گرفت.

عبداللَّه بن فيصل؛ دوره دوّم (1307-/ 1293 ه. ق.)

پس از دست يافتن دوباره به قدرت، ملك عبداللَّه با افزايش نيروهاى نظامى خود به قبايل منطقه مجمعه يورش برد. آنان بر اساس پيمان دفاعى كه با آل رشيد فرماندار منطقه حائل داشتند، از وى تقاضاى كمك نمودند. با حركت سپاهيان آل رشيد، ملك عبداللَّه منطقه را رها ساخته، به رياض بازگشت.

ملك عبداللَّه بار ديگر در سال 1301 ه. ق. به منطقه مجمعه حمله كرد ولى سپاهيان ابن رشيد با شدت با وى به مقابله پرداختند؛ در اين نبرد بسيارى از چهره هاى سرشناس آل سعود كشته شدند و ملك عبداللَّه به رياض گريخت و با آل رشيد به مصالحه پرداخت.

در اين گير و دار، فرزندان برادرش ملك سعود بر وى تاختند و او را دستگير و زندانى نمودند.

ص: 99

از سوى ديگر ابن رشيد كه نقشه حكومت بر سراسر نجد را در سر مى پروراند و در سال 1306 ه. ق. با قتل پنج نفر از برادر زادگان خود، بر ديگر مدعيان خاندان آل رشيد نيز غلبه كرده بود، در نظر داشت با دست اندازى به اطراف، قدرت خود را توسعه بخشد، فرصت را غنيمت شمرده، به بهانه آزادسازى ملك عبداللَّه، رياض را تصرف نمود و ملك عبداللَّه را از زندان بيرون آورده، به همراه برادرش عبدالرحمن به عنوان اسير به حائل فرستاد و سالم بن سهبان را به امارت رياض منصوب كرد.

پس از مدتى، بر اساس تقاضاى اسيران، ابن رشيد موافقت نمود تا عبداللَّه و برادرش به رياض بازگردند و در آنجا اقامت گزينند. امير عبداللَّه پس از بازگشت به رياض به فاصله كوتاهى در سال 1307 ه. ق. در گذشت.

امير رياض كه همواره مراقب عبدالرحمن بود، در يكى از روزها براى ديدار به كاخ وى رفت، عبدالرحمن فرصت را غنيمت شمرده، به ياران خود اشاره نمود، آنان در يك حمله برق آسا، همراهان ابن سهبان را كشته، او را دستگير و زندانى ساختند. مردم رياض همين كه از آن رويداد مطلع شدند، تصور نمودند كه دوباره آل سعود به قدرت بازگشته، بدين رو با عبدالرحمن بيعت كردند. بدينسان ابن فيصل براى بار دوم در رياض قدرت يافت.

عبدالرحمن بن فيصل؛ دوره دوّم (1309-/ 1307 ه. ق.)

ابن رشيد كه در سال 1308 ه. ق. ناحيه قَصيم و عُنَيْزه و بُريْدَه را گشوده و يكه تاز بيابان هاى نجد شده بود، به محض شنيدن رويدادهاى رياض با لشكريان خود حركت كرد. عبدالرحمن نيز براى دفاع آماده

ص: 100

گشت و به بيرون شهر آمد. در درگيرى دو سپاه، ابن رشيد با اجراى تاكتيكى حساب شده، نخست با همراهانش پا به فرار گذاشتند ولى در منطقه اى مناسب كمين نموده، همين كه سپاهيان سعودى كه به تعقيب آنان مى پرداختند به آنجا رسيدند، به سختى بر آنان تاختند و آنها را تار و مار ساختند. عبدالرحمن به رياض گريخت. ابن رشيد بلافاصله رياض را محاصره نمود؛ مردم رياض كه بر اثر شكست و محاصره دچار سختى و رنج فراوان شده بودند، از او خواستند تا به حكومت آل رشيد تن در دهد.

عبدالرحمن كه اوضاع را نامساعد ديد، رياض را ترك نمود. (1) 59 وى پس از ترك رياض، ابتدا به يكى از قبايل عجمان پناه برد، امّا زندگى ميان آن اعراب را براى خود و خانواده اش ناامن و پرخطر ديد، سپس به بيابانهاى «الربع الخالى»، رفته، چند ماهى را ميان قبيله «بنى مُرَّه» گذراند. او كه دل از امارت برگرفته بود، نجد را ترك گفته، رهسپار قطيف و احساء گرديد. در احساء استاندار عثمانى به او پيشنهاد اطاعت كرد تا حكومت رياض را باز يابد، امّا وى نپذيرفت و وارد كويت شد. شيخ كويت ابتدا به او اجازه اقامت در خاك خود را نداد و عبدالرحمان ناگزير چندى در قطر بسر برد ولى بعد از چندى با موافقت مقامات عثمانى به كويت بازگشت و ده سال با عسرت بسيار در آنجا بسر برد و بدينسان دولت دوم سعودى نيز به دست خاندان آل رشيد منقرض گشت.

ابن رشيد نيز به سال 1315 در حايل وفات نمود ولى حاكميت آل رشيد توسط جانشينان وى ادامه يافت.


1- - تاريخ المملكة العربية السعوديه، صلاح الدين المختار، ج 1، ص 373-/ 385

ص: 101

دولت سوم آل سعود (1319 ه. ق. تا كنون)
اشاره

عبد

العزيز بن عبدالرحمان (1373-/ 1319 ه. ق.)

عبدالعزير بن عبدالرحمان روز 29 ذى حجه 1297/ 1880 م. در ايام جنگهاى داخلى نجد و درگيريهاى خونين پسران فيصل با يكديگر، در رياض متولد شد. وى در پنج سالگى الفبا را آموخت. در هشت سالگى شاهد نزاع پدر با عمويش محمد بن فيصل بود. او به همراه شيخ عبداللَّه بن عبداللطيف آل شيخ از نوادگان محمدبن عبدالوهاب در مجلس مذاكره آشتى با محمد بن الرشيد حضور داشت. در ده سالگى گرفتار مصائب زد و خوردهاى خانوادگى شد. وى يازده سال داشت كه ناگزير با والدين خود رياض را ترك و به صورت پياپى به بيابانهاى الربع الخالى، احساء و در نهايت به كويت كوچ نمود و در خانه كوچك پدر اقامت گزيد كه بسيارى از رجال سياسى عرب و اروپا به آن رفت و آمد مى كردند؛ از يك سو تركها مى خواستند عبدالرحمان را به سوى تابعيت خود متمايل سازند، از سوى ديگر شيخ كويت كه با كشتن دو برادرش به امارت رسيده بود و آرزوى تسلّط بر عربستان را در سر مى پروراند، پيوسته حركات و فعاليت هاى عبدالرحمان را زير نظر داشت. روس ها نيز مى كوشيدند از ضعف ايران و عثمانى استفاده كنند و بر راه دريايى هند مسلّط شوند.

آلمانيها نيز با تركان عثمانى ساخته، درصدد بودند راه آهن برلين را به كويت متصل سازند و بالأخره انگليسى ها كه بيش از سه قرن در خليج فارس سابقه داشتند و در بوشهر و ساير بنادر معتبر ايران، نمايندگى سياسى و بازرگانى داير كرده بودند و دامنه نفوذ خود را از مشرق تا اقيانوس كبير امتداد داده بودند، براى عربستان نقشه هايى در سر مى پروراندند، توانايى عبدالرحمان و فرزندش عبدالعزيز را براى اجراى

ص: 102

آن مى آزمودند.

عبدالعزيز كه در جريان مذاكرات سياستمداران مختلف با پدرش حضور مى يافت، گاه به فكر استمداد از بريتانيا مى افتاد؛ همان راهى كه شيخ مبارك الصباح امير كويت قبلًا تجربه نموده، كشتيهاى انگليسى را براى حمايت خود به ساحل كويت كشانده بود و گاه جمع آورى نيرو و حمله به آل رشيد را مورد ارزيابى قرار مى داد؛ زيرا يك بار شيخ مبارك الصباح در سال (1318 ه. ق./ 1900) به رياض حمله برد، ولى در برابر حريف به سختى مغلوب شده. همچنين دگر بار پدرش عبدالرحمان نيز در ايام اقامت در كويت، بخت خود را براى حمله به عشاير قحطانى و جنگ با آل رشيد براى پس گرفتن رياض آزموده و شكست خورده بود.

عبدالعزيز كه ديگر تحمل زندگى محقر و كويت را نداشت، هم اين كه به مرز بيست سالگى نزديك شد، تصميم گرفت به هر قيمت شده پايتخت خانوادگى را از آل رشيد بازستاند؛ او پس از انديشه بسيار، نقشه اى جسورانه براى فتح رياض كشيد و فكر خود را با پدرش و شيخ مبارك الصباح امير كويت در ميان نهاد. ابتدا هر دو مخالفت كردند بويژه شيخ مبارك الصباح كه ضرب شست ابن رشيد را چشيده بود، او را از اين اقدام پرخطر برحذر داشت. امّا عبدالعزيز آن قدر اصرار ورزيد تا هر دو را موافق ساخت. شيخ كويت چند شتر و تعدادى سلاح و مقدارى آرد و روغن و شكر و قهوه و خرما در اختيار او گذاشت.

عبدالعزيز همراه نوزده تن از خويشان و دوستان؛ از جمله برادرش

ص: 103

محمد و پسرعموهايش عبداللَّه بن جَلوى و عبدالعزيز بن مساعد به سوى سرزمين نجد به راه افتاد. براى يافتن يارانِ كارآمد چند ماهى ميان اعراب جستجو كرد، امّا جز بيست جوان ماجراجوى قابل اعتماد كسى را نيافت.

اين جمع چهل نفرى به سوى رياض عزيمت كردند و در زمستان سال 1319 ه. ق./ 1901، از ميان عشاير احساء و نجد گذشته، شبانه خود را به منزلى نزديك آن شهر رساندند.

عبدالعزيز كه تا آن ساعت نقشه جسارت آميز خود را براى ياران همراه فاش نساخته بود، به ده تن از ايشان فرمان داد تا در آن منزل بمانند و از شتران، وسايل و خواربارى كه داشتند محافظت كنند و به ايشان گفت: «اگر تا بيست و چهار ساعت ديگر نيامدم شما به كويت برگرديد.» سپس با بيست و نه جوان شجاع، شبانه به صورت پياده به سوى قلعه رياض كه «المُصْمَك» نام دارد به راه افتادند. همه افراد اين دسته به شمشير مسلح بودند و برخى از آنان تپانچه هم داشتند.

در آن دوران حاكمى كه از سوى ابن رشيد بر رياض حكم مى راند، عَجْلان نام داشت؛ او شبها را درون قلعه رياض به سر مى برد و صبح زود براى صرف صبحانه به خانه خود، كه ديوار به ديوار قلعه بود، مى رفت.

عبدالعزيز و همراهان با تدبيرى ماهرانه، ابتدا به خانه اى كنار خانه عجلان وارد شدند و بعد آهسته از ديوار بالا رفته، به خانه وى ريختند. به دستور عبدالعزيز، دو همسر عجلان كه در آن خانه خفته بودند، در اتاقى بازداشت شدند. يكى از آن دو از وابستگان آل سعود بود و اطلاعات سودمندى در اختيار ايشان گذاشت.

عبدالعزيز و همراهان آن شب تا صبح بيدار ماندند و سپيده دم با

ص: 104

شمشيرهاى آماده، پشت دروازه مَصْمَك موضع گرفتند؛ همين كه عجلان دروازه قلعه را گشود، عبدالعزيز سعودى و همراهانش را منتظر ديد. او با شتاب برگشت تا دروازه را ببندد، اما سعوديان به او مجال ندادند و وارد قلعه شدند.

در دالان قلعه، جنگ خونينى درگرفت كه به پيروزى مهاجمان منتهى شد؛ در اين نبرد غافلگيرانه كسى از سعوديان كشته نشد، امّا عجلان و هشتاد نفر از محافظان قلعه گر چه به سختى مقاومت كردند، ولى به دليل غافلگير شدن كشته شدند. و قلعه مصمك به تصرف عبدالعزيز درآمد. هنوز اثر حربه ابن جلوى پسر عموى عبدالعزيز كه به طرف عجلان پرتاب كرد و به خطا به دروازه خورد، بر درب اين قلعه باقى است.

بدين ترتيب شهر رياض روز چهارشنبه چهارم شوال 1319 ه. ق.

برابر با دوازدهم ژانويه 1902 م به تصرف عبدالعزيز بن عبدالرحمان درآمد و تمامى اموال، سلاح ها، اسبان و شتران ابن رشيد به دست اين امير زاده سعودى افتاد.

وقتى اهل رياض خبر سقوط مَصْمَك و قتل عجلان و يارانش را شنيدند، دسته دسته به عبدالعزيز روى آوردند و بدينسان براى بار سوم سلطنت آل سعود در رياض بر پا شد.

عبدالعزيز ارتش عثمانى را، كه به يارى آل رشيد آمده بود، در محلّ «شِنانه» در هم شكست و در سال 1324 ه. ق./ 1906 سپاه آل رشيد را در محلّ «روضه مُهَنّاء» شكست قطعى داد.

پس از غلبه بر ارتش رشيديان سراسر نجد تسليم وى شدند.

ص: 105

عبدالعزيز اعراب كويتى را كه به تحريك شيخ مبارك الصباح و عثمانيها به جنگ وى آمده بودند شكست داد.

در سال 1330 ه. ق./ 1912 برنامه اسكان اعراب صحراگرد و تأسيس واحدهاى رزمى نوين را در نجد و قصيم آغاز كرد و از ميان جوانان تندخو و شجاع صحرا، گاردى با انضباط و معتقد به مذهب حنبلى وهابى به نام «اخوان» به وجود آورد. آنان ضمن كار كشاورزى، احكام دين و فنون جنگ صحرايى را فرا مى گرفتند، و تا آخرين نفس در جنگها پايدارى كرده، در راه تبليغ عقيده وهّابيت تا آخرين قطره خون جانفشانى مى كردند.

عبدالعزيز با تكيه بر تشكيلات «اخوان» كه امروز گارد ملى ناميده مى شوند، قدرت خود را بسط داده، فتوحات بسيارى نمود.

او در سال 1331 ه. ق./ 1913 استان احساء و قطيف و هُفوف و سراسر منطقه شرقى عربستان را از تركان عثمانى گرفت و ضميمه قلمرو خويش ساخت و به تدريج تا سال 1339 ه. ق./ 1921 اراضى شمالى عربستان را نيز به تصرف خود درآورد.

انگلستان كه مى خواست دولت هاى كوچك را همواره به حال عدم اعتماد متقابل نگه دارد و با اين حيله، نفوذ خود را در جهان اسلام بگستراند، از يك سو در خلال جنگ جهانى اول، عبدالعزيز را به عنوان حكمران مستقل نجد به رسميت شناخت و كمك مالى فراوانى هم به او نمود. (1) 60 و از سوى ديگر به اميران مكه وعده تشكيل يك كشور پادشاهى


1- - براى اطلاعات بيشتر نك: الجزيرة العربيه فى الوثائق البريطانيه، تأليف نجده فتحى صفوه

ص: 106

بزرگ عربى را داد كه كشورهاى سوريه، عراق و فلسطين را در بر گيرد؛ شگفت آن است كه در همين زمان طى اعلاميه مشهور «بالفور» فلسطين را به يهوديان وعده نمود.

اكنون با آن زمينه سازى، وقت آن بود كه انگلستان، دولت رياض و حجاز را به جان هم بيندازد؛ لذا به عبدالعزيز پيشنهاد كرد كه شريف حسين امير مكه را از حجاز بيرون راند، شريف حسين نيز با غرور و نخوتى كه داشت، از حج گزاردن مردم نجد جلوگيرى كرد و بدينسان روابط رياض و حجاز به تيرگى گراييد.

هاشميان حجاز كه بيشتر از صحراهاى خشك عربستان، به وعده بريتانيا در مورد حكومت بر منطقه هلال خصيب مى انديشيدند، به آسانى از خطر توسعه تدريجى حاكميت آل سعود بر تمام مناطق اين كشور چشم پوشيدند و همين چشم پوشى بود كه به آل سعود امكان داد، بدون درد سر، بيشتر شبه جزيره را تسخير كنند.

عبدالعزيز كه مصمّم به تسخير حجاز شده بود، در سال 1341 ه. ق./ 1923 م. شورايى از علماى وهّابى در رياض تشكيل داد تا نظر خود را در باره حرمين و حكومت شريف حسين بيان كنند. اين شورا به اتفاق آرا شريف حسين و دولت او را محكوم كردند و فتوا دادند كه عبدالعزيز شايسته ترين فرد براى اداره امور حرمين است. رأى اين شورا مقدّمه حمله وى به حجاز و تصرّف آن را فراهم ساخت.

عبدالعزيز در سال 1342 ه. ق./ 1924 م. لشكرى بزرگ به حجاز برد و

ص: 107

بعد از كشتارهاى طائف و مدينه، ملك حسين، شريفِ مكّه را كه به نفع فرزندش على كناره گيرى كرده بود، شكست داد و شهر مقدس مكّه و مدينه و ساير بلاد حجاز را تصرف كرد.

در اين زمان انگليسى ها در نيرنگ تازه خود تصميم گرفتند قسمت هايى از شبه جزيره را از چنگ سعودى ها در آورده، به ملك عبداللَّه پادشاه اردن ببخشند و بدين طريق گره تازه اى بر منازعات خونين اعراب بيفزايند؛ يگان هايى از ارتش اردن به حجاز فرستاده شد كه بر منطقه معان- عقبه دست انداخت. پس از اين حمله بريتانيا در نوامبر 1925 م. انعقاد پيمان با اردن خاورى را به فرمانرواى سعودى تحميل كرد.

بر اساس اين پيمان، رياض از دشتى كه نجد و سوريه را به هم وصل مى كرد، چشم پوشيده و آن را به اردن خاورى واگذار نمود.

در همين سال با فشار انگلستان، پيمان ديگرى با عراق منعقد نمود كه حق داورى در باره اختلافات مرزى نجد و عراق به دولت انگلستان واگذار گرديد. در برابر اين دو پيمان، انگلستان كمك مالى خود به فرمانرواى تازه حجاز شريف على را قطع نمود.

سعوديان در سال 1926 م. امير حسن را از عسير بيرون راندند. جانشين او با عبدالعزيز پيمان بست و تعهد سپرد كه عسير را وارد پيمانهاى مخالف وهابيان نكند اما پس از چهار سال امير تازه عسير هم از ميان برداشته شد و عسير ايالتى از كشور آل سعود گرديد.

ابن سعود روز بيست و سوم جمادى الثانى 1344 برابر هشتم ژانويه 1926 از اهالى مكه خواست كه با او به عنوان «پادشاه حجاز و نجد» بيعت كنند.

ص: 108

بعد از فتح حجاز وى به فكر رهبرى جهان اسلام و تشكيل وحدت اسلامى و وحدت عربى افتاد. بعد از جنگهاى سختى كه در سال 1353 ه. ق. با حسن ادريسى فرمانرواى تهامه و امام يحيى حاكم يمن كرد، آن دو نيز عملًا مطيع ابن سعود شدند. (1) 61 آرى عبدالعزيز طى نيم قرن در پناه شمشير خود، قدرتهاى كوچك و بزرگ مناطق عربستان را در هم كوبيد و با قلع و قمع مخالفان به تحكيم مبانى سلطنت خويش پرداخت.

عبدالعزيز در تاريخ هفدهم جُمادى الاولى سال 1351/ هجدهم دسامبر 1939 به موجب فرمانى نام كشور خود را «المملكة العربية السعوديه» گذاشت و پايتخت آن را شهر رياض قرار داد.

به امر وى پرچم كشور سعودى با زمينه سبز، بر فراز يك شمشير، كلمه شهادتين به رنگ سفيد طراحى گرديد كه همچنان بدون تغيير، پرچم رسمى اين كشور است؛ اين پرچم به احترام شهادتين هرگز نيمه افراشته نمى شود.

او در شانزدهم محرم 1353 برابر 11 مه 1933 پسرش سعود سوم را وليعهد خويش ساخت.

در تاريخ دوم ربيع الاوّل 1364 برابر با 15 فوريه 1945 در سفرى به مصر با فاروق پادشاه مصر و روزولت رييس جمهور آمريكا ملاقات و مذاكره كرد. افزون بر آن در اين سفر با شُكرى القوّتلى رييس جمهور سوريه و با وينستون چرچيل نخست وزير و انتونى ايدن وزير خارجه


1- - براى تفصيل بيشتر نك: كتاب ملوك العرب ريحانى، ج 1، ص 76-/ 392 و صقر الجزيره، ج 3، 453

ص: 109

انگلستان نيز ديدار و گفتگو كرد. (1) 62

كشف نفت، سرآغاز فصلى نوين

بزرگترين خوشبختى عبدالعزيز، پيدا شدن نفت در منطقه شرقى عربستان بود كه امتياز استخراج آن را به كمپانى آمريكايى استاندارداويل و سپس شركت «آرامكو» واگذار كرد.

از سال 1358 ه. ق./ 1939 صدور نفت سعودى به كشورهاى غربى آغاز شد و درآمد آن موجب آبادانى عربستان و ثروت بى كران سعوديان گرديد.

سياست داخلى و روش زندگى ابن سعود تا پايان عمر، طبق آداب قبائل عربى و مذهب وهابيت بود؛ او قبايل صحراگرد را به وسيله رؤساى آنها در اختيار گرفت و با ازدواج با دختر سران قبايل، با آنان پيوند سببى ايجاد نمود و از اين طريق حاكميت خود بر عربستان را تضمين نمود. گفته مى شود كه وى هنگام مرگ، تعداد بسيارى پسر و دختر از زنانِ گوناگون باقى گذاشت. او در سياست خارجى با غرب هماهنگى كامل داشت.

عبدالعزيز با تصويب شوراى علماى وهابى، پسرش سعود را به عنوان وليعهد اوّل و پسر ديگرش فيصل را به عنوان وليعهد دوم و وزير امور خارجه تعيين كرد.

ملك عبدالعزيز در سال 1373 ه. ق. برابر نهم نوامبر 1953 م. پس از 54 سال حكومت بر عربستان، در شهر طائف درگذشت.

گفتنى است طبق وصيت ملك عبدالعزيز، پسرانش به ترتيب سن، به


1- - صقر الجزيره ج 3، ص 492

ص: 110

پادشاهى مى رسند.

ملك سعود بن عبدالعزيز (1373-/ 1384 ه. ق.)

پس از درگذشت عبدالعزيز، فرزند بزرگش ملك سعود سوم به سلطنت رسيد؛ وى گر چه برادرش فيصل را به عنوان وليعهد اول و برادر ديگرش خالد را به عنوان وليعهد دوم منصوب نمود، ولى از روز اول با برادرش فيصل در چگونگى فرمانروايى اختلاف داشت و ميان آن دو رقابت برقرار بود.

وى در سال 1958 ميلادى/ 1378 ه. ق. گرفتار بحران مالى شد. به ناچار قوه مجريه را به فيصل سپرد، اما چندى بعد او را عزل كرد. در سال 1962 و 1963 م. بار ديگر فيصل عهده دار قوه مجريه گرديد.

ملك سعود مدت يازده سال قدرت را در دست داشت، تا آن كه امير فيصل به هنگام سفر وى به خارج براى معالجه، با جلب نظر مجلس الاسرة المالكه (شوراى سلطنتى خاندان سعودى)، در سال 1384 ه. ق./ 1964 م.

برادرش را از سلطنت خلع نمود و خود زمام امور را به دست گرفت.

ملك فيصل بن عبدالعزيز (1395-/ 1384)

ملك فيصل برادرش خالد را وليعهد اول و نايب نخست وزير و برادر ديگرش فهد را وليعهد دوم تعيين كرد و سمت نخست وزيرى و وزارت خارجه را خود بر عهده گرفت. او مردى دورانديش، با هوش و پرحوصله بود. به همين جهت در دوران سلطنت او عربستان رو به رشد نهاد و با همه دولتها روابط دوستانه برقرار نمود.

ص: 111

در اين دوران به علت رشد قيمت نفت، درآمد نفتى و ثروت عربستان به نحو چشمگيرى افزايش يافت. وى تا جريان تحريم نفتى اعراب بر ضدّ حاميان اسراييل، با دولت آمريكا و انگليس و ديگر كشورهاى غربى صميميّت بسيار داشت. براى امنيت كشور و رفاه حال حجاج بيت اللَّه گام هاى نسبتاً خوبى برداشت و نسبت به شيعيان و ساير مسلمانان غير وهابى رفتارى مسالمت آميز داشت. براى پيشرفت تمدن و صنعت و فرهنگ كوشش بسيار كرد و امنيت و رفاه را تا دورترين نقاط صحرا امتداد داد.

ملك فيصل در جنگ اعراب و اسرائيل، در سال 1967 م. نيروهاى سعودى را براى مدد رسانيدن به اردن به آن سرزمين گسيل داشت.

وى همچنين با شركت در تحريم نفتى اعراب بر ضدّ حاميان اسراييل، صدور نفت را به طور موقت به غرب قطع كرد كه اين تحريم در جنگ هاى سال 1973 م/ 1393 ه. ق. نيز تا حدودى تكرار گرديد. در سال 1975 ميلادى فيصل به دست يكى از شاهزادگان سعودى كشته شد.

برخى از تحليل گران، قتل او را نه بر اثر اختلافات داخلى خانوادگى؛ بلكه به دليل شركت وى در تحريم نفتى بر ضدّ غرب ارزيابى كرده اند. (1) 63

ملك خالد بن عبدالعزيز (1402-/ 1395 ه. ق.)

پس از كشته شدن ملك فيصل، برادرش خالد به پادشاهى رسيد. ولى به دليل بيمارى و ضعف، بيشتر كارها را به وليعهد خود امير فهد واگذار نمود. او پس از هفت سال، بدون اين كه خدمت مهمى به كشور خود كرده


1- - عربستان، محمد فخرى، ص 27

ص: 112

باشد، به سال 1402 ه. ق. در گذشت.

ملك فهد بن عبدالعزيز (1402 ه. ق.- تا كنون)

با مرگ خالد، برادرش فهد به طور رسمى پادشاه عربستان شد. وى همچون فرزندان ديگر عبدالعزيز، سمت رياست هيئت دولت و پست نخست وزيرى را خود عهده دار گرديد و برادرش امير عبداللَّه را وليعهد اول و برادر ديگرش امير سلطان را وليعهد دوم و وزير دفاع و هواپيمايى و برادرزاده اش سعود بن فيصل را به پست وزارت خارجه تعيين نمود.

ملك فهد، عنوان «جلالة الملك» را از ابتداى نام خود حذف كرد و به جاى آن لقب «خادم الحرمين الشريفين» را برگزيد. مسجدالحرام و مسجد نبوى را توسعه بخشيد و براى ترويج آيين وهابيت كوشش بسيار نمود و روابط و مناسبات سياسى، اقتصادى با جهان غرب را صميميت بيشترى بخشيد. او در تشكيل شوراى همكارى خليج فارس و تأسيس اتحاد نظامى «درع الجزيره/ سپر جزيره» پيشگام و در تقويت اتحاديه عرب تلاش بسيار نمود.

گفتنى است تحولات جهانى و رخدادهاى مهم منطقه همچون جنگ تحميلى عراق عليه ايران، تجاوز عراق به كويت، و جنگ افغانستان موجب پى ريزى برخى اقدامات اصلاح گرايانه سياسى و اقتصادى در اين كشور شده است.

در پايان اين فصل، نژادنامه آل سعود و فهرست كامل دولتهاى سه گانه سعودى با سنوات و مدت حكومت هر يك تقديم مى شود:

ص: 113

نژادنامه خاندان سعودى
اشاره

نمايش تصوير

شماره 1 تا 4 حاكمان دولت اول سعودى

شماره 5 تا 15 حاكمان دولت دوم سعودى

شماره 16 تا 20 حاكمان دولت سوم سعودى

ص: 114

حاكمان دوره اول آل سعود

نمايش تصوير

ص: 115

5. عربستان در دوران معاصر

اشاره

عربستان با پشت سر گذاشتن فراز و نشيب هاى بسيارى كه بدان اشاره شد، به كشورى با اهميت در منطقه و جهان بدل شده است. ساختار كنونى حكومت در اين كشور به شرح ذيل است:

1- قانون اساسى و نوع حكومت

اين كشور، كه قرآن را قانون اساسى خود معرفى مى نمايد، در سال 1412 ه. ق. به فرمان ملك فهد از مواهب تدوين سه قانون؛ شامل قانون اساسى، قوانين مجلس شورا و قانون مناطق ايالتى برخوردار شد.

قوانين سه گانه عربستان سعودى كه در تاريخ 27/ 8/ 1412 ه. ق. به تصويب رسيد، دربرگيرنده 83 اصل است و در بند اول آن چنين آمده است:

«مملكت عربستان سعودى دولتى عربى، اسلامى و داراى استقلال كامل است و دين آن اسلام و قانون اساسيش كتاب اللَّه و سنت پيامبر و زبان رسمى آن عربى و پايتختش رياض است».

ساختار حكومت عربستان، سلطنتى، و قدرت مطلق در شخص پادشاه متمركز است؛ اين كشور تنها كشور جهان است كه نام يك خاندان بر آن نهاده شده است. در اصل پنجم در باره سيستم حكومتى عربستان چنين آمده است:

«سيستم حكومتى در مملكت عربستان سعودى، پادشاهى است و

ص: 116

حكومت در فرزندان پادشاهِ بنيانگذار؛ عبدالعزيز بن عبدالرحمن بن فيصل آل سعود و فرزندانش موروثى است و با صالحين آنان براى حكومت بر مبناى كتاب اللَّه و سنت پيامبر بيعت مى شود.»

بر طبق اصل 24 قانون اساسى، اين كشور داراى سه قوه به شرح ذيل است:

«قواى دولت بر سه قوه استوار است: قوه قضائيه، قوه مجريه و قوه مقننه؛ اين سه قوه در انجام وظايف خود بر مبناى اين قانون و ديگر قوانين، هماهنگى به عمل مى آورند و پادشاه مرجع تمام اين قوا مى باشد.»

2- اركان قدرت
اشاره

اركان قدرت در عربستان به شرح ذيل است:

الف. پادشاه

: بالاترين مقام سياسى و عالى ترين كانون قدرت، در اين كشور پادشاه است كه علاوه بر رياست هيأت وزيران و در اختيار داشتن پست نخست وزيرى، قوه مقننه و قضائيه را نيز هدايت مى كند.

اداره هيأت وزيران در غياب پادشاه به عهده وليعهد و نايب اول رييس شوراى وزيران (امير عبداللَّه) و پس از او به عهده نايب دوم رييس (امير سلطان) است.

در سيستم پادشاهى عربستان، حكومت پس از مرگ شاه، به ترتيب سنّ به برادر بعدى وى مى رسد.

ب. شوراى خاندان حاكم

: مهم ترين كانون قدرت در كشور، مجلس خانوادگى آل سعود (مجلس الاسرة المالكه) است. اعضاى اين مجلس از متنفذان قبايل، ثروتمندان و وابستگان آل سعود هستند. اين مجلس در

ص: 117

مسايل كلّى حكومت، همچون ترسيم خطوط كلى سياست داخلى و خارجى نقش دارد. اگر چه نمى توان از لحاظ سلسله مراتب، اين مجلس را بالاتر از قدرت شاه دانست، ولى مى توان گفت قدرت اين شورا با قدرت پادشاه رابطه معكوس دارد؛ يعنى هر چه قدرت پادشاه بيشتر باشد، اين شورا بيشتر جنبه مشورتى و تشريفاتى پيدا مى كند و هر گاه پادشاه ضعيف باشد، اين مجلس مشورتى، نقش قوى ترى ايفا مى كند؛ در سال 1965 م. با رأى اين مجلس، ملك سعود تحت عنوان عدم لياقت عزل و ملك فيصل به عنوان پادشاه نصب گرديد. ولى در اغلب موارد نقش اين مجلس، مشورتى بوده است. در سال هاى اخير اين مجلس فعال تر شده و براى خود آيين نامه داخلى نيز به تصويب رسانده است.

ج. قواى سه گانه

: پيشتر اشاره شد كه حكومت عربستان، همچون بسيارى از كشورها داراى سه قوه مقننه، قضائيه و مجريه مى باشد؛ جايگاه، وظايف و عملكرد هريك از قوا در اين كشور به شرح ذيل است:

1. قوه مقننه

پيشينه تشكيل مجلس مشورتى در دوران حكومت خاندان آل سعود، به زمان عبدالعزيز باز مى گردد. وى براى تحكيم پايه هاى حكومتى خود، نخست در سال 1343 ه. ق. با هشت عضو و سپس در سال 1345 ه. ق. با 12 عضو، مجلسى از سران قبايل و شخصيتهاى مهم عربستان به رياست فرزندش امير فيصل تشكيل داد. البته اين مجلس تا ده سال فعال بود سپس عملا به حال تعليق در آمد ولى هرگز به صورت رسمى منحل نگرديد.

پس از آن اولين مجلس شورا در زمان ملك فهد با عضويت 61 نفر و

ص: 118

در دوره دوم 1996 م با عضويت 91 نفر و در سومين دوره 2001 م با عضويت 120 نفر تشكيل شد. به فرمان وى قانون مربوط به مجلس شورا كه در برگيرنده 30 اصل است، به تصويب رسيد كه مفاد برخى از اصول مهم آن چنين است:

«مجلس شورا از يك رييس و شصت عضو كه پادشاه آنان را از ميان اهل علم و تجربه برمى گزيند، تشكيل مى گردد و تمام حقوق اعضا و وظايف آنان در تمام زمينه ها به دستور پادشاه تعيين مى شود»

«رئيس مجلس شورا و معاون و دبير كل مجلس و بركنارى آن به دستور پادشاه انجام مى پذيرد و حقوق و وظايف آنان توسط فرمان پادشاهى تعيين مى شود.»

بر اساس اصول ديگر آن، اعضاى اين مجلس بر اساس كتاب خدا و سنت رسول، در امور كشورى تصميم مى گيرند و محل تشكيل جلسات آن در رياض است. اعضاى اين مجلس از ميان شخصيت هاى علمى، مذهبى، ادارى و نخبگان به مدت چهار سال هجرى قمرى برگزيده مى شوند. انتخاب مجدد آنان مانعى ندارد. هيأت رئيسه آن از رئيس و معاونان كميسيون هاى يازده گانه تخصصّى مجلس تشكيل مى شود و البته آنان نبايد مناصب سياسىِ رسمى داشته باشند. اعضاى مجلس در سه محور زير تلاش دارند:

الف- رعايت مصالح جامعه عربستان ب- ايجاد وفاق ملى و وحدت بين طوايف و طبقات اجتماعى ج مراعات حقوق افراد.

چنانچه ميان تصميمات مجلس مشورتى و رييس آن با مصوبات هيئت وزيران اختلاف بود، تصميم گيرنده نهايى پادشاه خواهد بود. (1) 64


1- - اصل 3، 10، 13 و 17 قانون مجلس شورا

ص: 119

2. قوه قضائيه
اشاره

در كشور عربستان، وزارت عدل (دادگسترى) اداره سيستم قضايى را بر عهده دارد. اين وزارت در سال 1382 ه. ق. در زمان ملك فيصل تشكيل و در سال 1390 وزير مربوط جايگزين قاضى القضات گرديد.

دستگاه قضايى عربستان غالباً تحت نفوذ خانواده آل شيخ محمد بن عبدالوهاب اداره مى شود.

مراجع قضايى اين وزارتخانه؛ شوراى عالى قضايى، دادگاه عالى، دادگاه هاى عمومى و دادگاه ويژه مى باشند.

الف- شوراى عالى قضايى مجلس القضاء الاعلى:

تعداد اعضاى اين ديوان يازده نفر است كه پنج نفر دائمى و بقيه به عنوان قاضى موقت مشغول انجام وظيفه هستند. انتصاب قضات آن توسط شاه و ارشدترين قاضى رييس آن مى باشد. تمام دادگاه هاى كشور زير نظر شوراى عالى هستند. اختيارات آنها موارد زير را دربرمى گيرد:

1- تهيه گزارش براى وزير دادگسترى جهت امور مذهبى.

2- بررسى مسائلى كه از طرف شاه محول شده است.

3- ارائه پيشنهاد در مورد امور قضايى بعد از درخواست از طرف وزير امور دادگسترى.

4- تجديد نظر در مورد مجازات اعدام و بريدن دست.

در ديوان عالى، رأى اكثريت قابل اجرا است، امّا اگر جلسه به منظور

ص: 120

تجديد نظر در مورد مسأله اى تشكيل شده باشد؛ چنانكه يك تن از اعضا حاضر نباشد، وزير دادگسترى يكى از اعضاى موقت دادگاه مذكور را به عنوان عضو دائمى معرفى مى نمايد كه امكان دارد اين فرد يا رييس محكمه تمييز دادگاه عالى يا معاون او؛ يكى از وكلاى وزارت دادگسترى يا يكى از رؤساى دادگاه عمومى در مكه، مدينه، رياض، جده باشند. به جز جلسه فوق، جلسه اى كه جهت رسيدگى به مسائلى كه از طرف وزير دادگسترى به ديوان عالى ارجاع شده است شركت و حضور كليه اعضا لازم است و در صورتى كه عضوى در جلسه حاضر نباشد، وزير دادگسترى يك نفر از محكمه تمييز را به عنوان عضو اين دادگاه منصوب مى نمايد. تصميم ديوان عالى به عنوان رأى نهايى تلقى مى شود و حكم صادره جهت اجرا به دايره مربوط ارسال مى شود.

ب- دادگاه عالى استيناف محكمةالتمييز:

اگر پس از تصميم گيرى نهايى در دادگاه محلى، متهم نسبت به حكم صادره اعتراضى داشته باشد، پرونده به دادگاه عالى ارجاع داده مى شود و در آنجا مجدداً بررسى مى گردد. در صورتى كه حكم صادره درست تشخيص داده شود، همان نظر اوليه تأييد و در غير اين صورت دادگاه عالى جهت بررسى و صدور حكم مجدد، آن را به دادگاه محلى برمى گرداند. مسائل مورد بررسى اين دادگاه، مسائل گوناگون كيفرى، حقوقى، جنايى و شخصى است.

در زمانى كه اعضاى دادگاه عالى براى بررسى پرونده اى تشكيل جلسه مى دهند، هيچ يك از طرفين دعوا يا وكيل آنها نمى توانند در جلسه

ص: 121

دادگاه حاضر باشند. در صورتى كه به حكم صادره توسط دادگاه عالى نيز اعتراض شود، پرونده به ديوان عالى ارجاع داده مى شود و آن ديوان موظف است كه ظرف يك ماه پرونده را بررسى و حكم قطعى را صادر نمايد.

ج- دادگاه عمومى:
اشاره

در اين دادگاه معمولًا فقط يك قاضى انجام وظيفه مى كند كه از طرف وزير دادگسترى نصب و معرفى مى شود. هنگامى كه موضوع رسيدگى به پرونده اى منجر به رجم، بريدن دست و اعدام باشد، تعداد قضات آن به سه نفر افزايش خواهد يافت كه آن هم با هماهنگى وزير دادگسترى با ديوان عالى مى باشد.

كيفيت كار در اين دادگاه:

قاضى مستندات و ادلّه را نزد خود جمع آورى مى كند؛ در صورتى كه جرم جنايى باشد، پليس به منظور بررسى حقايق اقدام سريع به عمل مى آورد و اگر نيازى به بررسى نباشد، مراتب به دادگاه ارجاع مى گردد.

پس از صحت ادعاى شاكى، متشاكى طى نامه كتبى احضار مى گردد.

احضار اين فرد توسط پليس پى گيرى مى شود. اين امر در شهرهاى كوچك و روستاها توسط كلانترى و در شهرهاى بزرگ توسط رئيس اداره پليس انجام مى شود. در صورت عدم حضور شاكى يا طرف مقابل او در دادگاه، جلسه تعطيل و بعد از سه روز مجدداً تشكيل مى گردد. چنانچه باز هم در اين جلسه يكى از طرفين شركت نكرد و تلاش و فعاليت پليس و اداره امنيت عمومى هم جهت احضار آنان به نتيجه اى نرسيد، دادگاه

ص: 122

مذكور پس از بررسى شكايت، به طور يك جانبه حكم صادر مى كند. امّا اين حكم تا وقتى كه از طرف محكمة التمييز دادگاه عالى تأييد نشود، قابل اجرا نمى باشد. اگر متشاكى قبل از انقضاى مهلت دوم در دادگاه حاضر شود مى تواند از حق خود دفاع نمايد.

د- دادگاه ويژه محكمة الجوزيه:

اين دادگاه از طرف وزير دادگسترى و تحت نظر پادشاه است و جهت رسيدگى به امور ويژه تشكيل مى شود. يك قاضى دارد و كيفيت كار آن مثل دادگاه هاى عمومى است.

ه- دادگاه خاص المحكمة الخاصة للأحوال الشخصيّه:

اين دادگاه مرجع رسيدگى به شكايات كسانى است كه از حكمرانان، استانداران، پليس يا دادگاه شكايت دارند.

طبق قانون سال 1975، قوه قضائيه عربستان، در بررسى حق شاكيان دعاوى، علنى، مستقل و بى طرف است، امّا در عمل فاقد استقلال و كاملًا تحت نفوذ و در اختيار پادشاه است؛ زيرا وزير دادگسترى و قضات دادگاهها توسط شاه عزل و نصب مى شوند.

نفوذ و تأثير حاكمان، اعمال نابرابر قانون در مورد بيگانگان و اتباع كشور، فقدان نظام حقوقى مدوّن و عدم تبيين حقوق شهروندى از مهمترين چالش هاى سيستم قضايى عربستان است.

3. قوه مجريه
اشاره

ص: 123

در كشور عربستان، پادشاه رييس قوه مجريه و هيئت وزيران است و پست نخست وزيرى را بر عهده دارد. پس از شاه، عالى ترين قدرت اجرايى، هيأت وزيران مى باشد.

هيأت وزيران:
اشاره

سابقه تشكيل هيئت وزيران در اين كشور به فرمان ملك عبدالعزيز در سال 1953 ميلادى/ 1373 ه. ق. برمى گردد كه رسماً هر يك از اعضاى هيئت دولت با مسؤوليت هاى مشخصى در آن حضور مى يافتند. در سال 1993 ملك فهد نظامنامه جديدى براى هيئت وزيران مقرر نمود.

اكنون هيأت وزيران بيش از 40 عضو به شرح ذيل دارد:

1. پادشاه: رييس هيأت وزيران و نخست وزير.

2. نايب رييس اول: وليعهد و رييس گارد ملى.

3. نايب رييس دوم: وزير دفاع و هواپيمايى و بازرسى كل.

4. وزير كشاورزى و آب 5. وزير تجارت 6. وزير راه 7. وزير آموزش و پرورش 8. وزير دارايى و اقتصاد ملى 9. وزير خارجه 10. وزير بهداشت 11. وزير آموزش عالى 12. وزير صنعت و برق 13. وزير تبليغات 14.

وزير كشور 15. وزير دادگسترى 16. وزير كار و امور اجتماعى 17. وزير نفت و معدن 18. وزير حج 19. وزير اوقاف و امور اسلامى 20. وزير پست و تلگراف و تلفن 21. وزير برنامه ريزى 22. وزير مسكن 23. وزير امور شهر و روستا 26-/ 24. سه وزير مشاور بدون وزراتخانه.

افزون بر آنان، رؤساى برخى از مؤسسات دولتى همچون رييس سازمان جوانان، ديوان محاسبات عمومى، خدمات اجتماعى و رييس

ص: 124

هيئت رقابت و تحقيق و .... در هيئت وزيران شركت مى كنند.

اعضاى هيأت وزيران از سه دسته تشكيل يافته اند:

الف: گروه شاهزادگان؛ اين گروه وزارتخانه هاى دفاع، خارجه، كشور و ارگانهاى حساس حكومتى را در اختيار دارند.

ب: گروه تكنوكراتها؛ اين دسته مديريت وزارتخانه هاى تخصصى را بر عهده دارند.

ج: گروه سنت گرايان مذهبى؛ اين گروه كه اغلب از نوادگان شيخ محمد بن عبدالوهاب بنيانگذار مذهب وهابيت و از خانواده او هستند، در بيشتر اوقات تصدى وزارتخانه هاى فرهنگى، آموزشى و قضايى را بر عهده دارند.

هيأت وزيران در برابر پادشاه مسؤول بوده و شاه تا 30 روز بعد مى تواند مصوبات هيأت دولت را لغو كند. در حال حاضر هيأت وزيران هر هفته به رياست پادشاه يا وليعهد تشكيل مى شود و محل تشكيل جلسه آن در رياض، كاخ «اليمامه» و در جده، كاخ «السلام» مى باشد.

استانداران يا اميران مناطق:

پس از هيئت دولت، عالى ترين مقام اجرايى در هر منطقه/ استان، اميران آن مناطق مى باشند؛ كشور عربستان به سيزده استان تقسيم شده است كه از سوى پادشاه در رأس هر استان، يكى از اعضاى خانواده سلطنتى به عنوان «امير» آن منطقه منصوب مى گردد. امير كه وظيفه اجراى سياست كلى و امور اجرايى را به عهده دارد، از اختيارات تام برخوردار است.

مؤسسات عمومى عربستان

ص: 125

1- ديوان محاسبات عمومى اين ديوان در سال 1953 (1373 ه. ق.) به قصد نظارت بر اموال دولتى و چگونگى هزينه نمودن آنها و خدمات اجتماعى وزارتخانه ها تأسيس شد.

2- ديوان خدمات شهرى كه تدوين قوانين، سياست گذارى و نظارت در مورد خدمات شهرى را بر عهده دارد.

3- سازمان امور استخدامى: در سال 1964 م مطابق 1380 ه. ق.

براى اصلاح ادارى و كشورى و تحقيق در اين امور بوجود آمد.

4- اداره آمار عمومى: اين تشكيلات كه زير نظر وزارت امور مالى و اقتصادى مى باشد، به منظور آمارگيرى جمعيتى و تنظيم اطلاعات در اين خصوص تأسيس شد.

5- سازمان محيط زيست و هواشناسى اين سازمان براى افزايش اطلاعات مطلوب آب و هوا براى نيروهاى مسلح، مراكز مهم صنعتى هواپيمايى كشورى و نظارت بر امور جوّى، حفظ محيط زيست در كشور و بحر احمر و خليج فارس، همچنين انتشار جزوات و نشريات در امور مذكور براى استفاده در دواير دولتى و استفاده كارشناسان از اين مطبوعات تأسيس شده است.

6- هيئت عربى سعودى استاندارد (المواصفات والمقاييس) اين مؤسسه در سال 1972 م 1392 ه. ق. براى كنترل توليد و مصرف بنيان نهاده شده است.

7- مؤسسه عمومى مخارج و هزينه ها: اين تشكيلات براى بررسى خدمات عمومى و مطالبات و نيازهاى آينده كشور و بر طرف

ص: 126

ساختن موانع و مشكلات مربوط به عمران راهها و ساختمانها بوجود آمده است. (1) 65

سيستم دفاعى عربستان

ارتش عربستان از چهار نيرو تشكيل شده و داراى سازمان هاى متعددى است. نيروهاى نظامى اين كشور گرچه تحت فرمان پادشاه هستند، ولى رييس ستاد نيروهاى مسلّح، فرماندهى عمليات در چهار نيروى هوايى، دريايى، زمينى و نيروى ضد هوايى را بر عهده دارد. وزير دفاع اين كشور امير سلطان، برادر ملك فهد مى باشد كه رياست سازمان هواپيمايى را نيز بر عهده دارد.

ستاد كل داراى چهار بخش اصلى است: 1. عمليات و آموزش 2. اطلاعات و جاسوسى 3. امور نظامى 4. امور انسانى و لجستيكى.

از نظر نظامى، عربستان به هفت منطقه فرماندهى تقسيم مى شود:

1. شمالى به مركزيت تبوك 2. جنوبى به مركزيت ابها 3. مركزى به مركزيت رياض 4. مدينه به مركزيت مدينه 5. غربى به مركزيت جده 6. طائف به مركزيت طائف 7. شرقى به مركزيت ظهران.

ارتش در نيروهاى چهارگانه خويش داراى تجهيزات زرهى، توپخانه، تانك هاى سنگين، نفربرهاى زرهى، خودروهاى شناسايى، سلاحهاى ضد تانك، موشكهاى استينگر، كروتيل، شناورها،


1- - الاصاله و المعاصره، الفارسى، ص 125-/ 138

ص: 127

موشك انداز، اژدر افكن، مين جمع كن و يدك كش و هواپيماهاى جنگى پيشرفته 15 و 16 و هلى كوپترهاى آپاچى بوده و از تفنگداران دريايى نيز برخوردار است. برابر آمار موجود تعداد افراد نيروهاى مسلح 106000 نفر (73000 نيروى زمينى، 11000 نيروى دريايى، 18000 نيروى هوايى و 4000 نفر نيروى ضد هوايى) مى باشد.

علاوه بر نيروهاى چهارگانه ارتش، اين كشور از يك گارد ملى (حرس وطنى) به رياست امير عبداللَّه وليعهد عربستان برخوردار است كه بازماندگان سازمان «اخوان» عبدالعزيز مى باشند. گارد ملى اكنون بيش از 75000 نفر عضو دارد كه 55000 نفر آنان عضو فعال و 20000 نفر از نيروهاى داوطلب قبايل مى باشند. (1) 66 اين گارد در دهه هاى اخير نوسازى و به سلاح هاى سنگين و هلى كوپتر مجهز شده است.

هم اكنون اين كشور بالغ بر 31 ميليارد و 900 ميليون دلار سلاح و تجهيزات نظامى در اختيار دارد و با صرف هزينه اى بالغ بر 7 ميليارد و 300 ميليون دلار براى خريد تسليحات در سال 2000 ميلادى، در رأس كشورهاى خريدار اسلحه در جهان قرار گرفت. علاوه بر آن، اين كشور قراردادهاى نظامى ديگرى نيز به ارزش 18 ميليارد و 800 ميليون دلار با كشورهاى غربى بويژه آمريكا منعقد نموده است.

درجات نظامى اين كشور از عالى به پايين عبارت است از: فريق اول/ ارتشبد، فريق/ سپهبد، لواء/ سرلشكر، عميد/ سرتيپ، عقيد/ سرهنگ تمام، مقدّم/ سرهنگ دوم، رائد/ سرگرد، نقيب/ سروان،


1- - عربستان، فخرى، ص 57-/ 64

ص: 128

ملازم اول/ ستوان يكم، ملازم ثانى/ ستوان دوم، ملازم ثالث/ ستوان سوم و جندى/ سرباز.

سياست خارجى
اشاره

سياست و روابط خارجى عربستان در پنج بخش قابل تبيين است:

الف: روابط با كشورهاى غربى

از زمان تشكيل عربستان سعودى، همواره اين كشور روابط بسيار نزديكى با دول غربى؛ به ويژه با انگليس و آمريكا داشته است. پس از جنگ جهانى دوم، رابطه عميق با انگليس، جاى خود را به آمريكا داد.

نزديكى بيشتر سياست خارجى عربستان به غرب و آمريكا كه از زمان ملك فيصل رو به گسترش نهاد، در دوران اخير به بالاترين حد خود رسيده است؛ نيازهاى متقابل عربستان و جهان غرب در زمينه انرژى، كالا و دانش فنى (تكنولوژى) موجب تحكيم و تعميق هر چه بيشتر روابط اين كشور با جهان غرب و همسويى در زمينه هاى سياسى شده است.

عربستان روابط نزديكى با كشورهاى انگلستان، فرانسه، آلمان و ژاپن دارد و از متخصصان و مستشاران اين كشورها، در صنايع و آموزش و تربيت نيروهاى نظامى خود استفاده مى كند.

ب: رابطه با چين و شوروى سابق

عربستان به دليل مخالفت شديد با كمونيسم به عنوان يك مسلك الحادى، در تمام دوران جنگ سرد، از ايجاد رابطه سياسى با اردوگاه

ص: 129

سوسياليسم خوددارى كرد.

پس از فروپاشى شوروى و پايان جنگ سرد، عربستان به موازات تركيه، فعاليت هاى بسيارى در جمهورى هاى مسلمانِ تازه استقلال يافته شوروى سابق، آغاز نمود كه مهمترين هدف آن انتشار انديشه هاى وهابيت در اين كشورهاست.

همچنين روابط عربستان با روسيه نيز رو به گسترش نهاده است؛ در پى ديدار اخير وزير خارجه عربستان از روسيه، اولين كميسيون مشترك همكاريهاى مشترك دو كشور تشكيل گرديد و اخيراً در مسكو سمينارى به مناسبت هفتادمين سالگرد ديدار ملك فيصل از شوروى سابق برگزار شد كه چشم انداز نوينى در ارتقاى سطح روابط را جلوه گر مى سازد.

در ارتباط با چين، على رغم خريد برخى از موشك هاى ميان برد در سال هاى اخير و گشودن بازار پر رونق خود به روى كالاهاى ارزان قيمت آن كشور، روابط به سطح بسيار مناسبى ارتقا نيافته است.

ج: روابط با همسايگان و كشورهاى اسلامى

ضديت با ماركسيسم و جلوگيرى از توسعه آن، همسويى با سياست كشورهاى غربى، كسب قدرت برتر در منطقه خاورميانه، سلطه فرهنگى بر كشورهاى مسلمان و ترويج آيين وهابيت، از اهداف سياست خارجى عربستان در ارتباط با كشورهاى منطقه و جهان اسلام است كه با روش جذب، مدارا، كاهش دشمنى و تشنج با كشورهاى مجاور و جهان اسلام دنبال مى شود.

ص: 130

بر اساس همين سياست است كه علاوه بر كمك هاى رسمى به دولتها، عربستان از طرفداران مسلك وهابى در كشورها، حمايت نموده و مخارج فعاليت هاى آنها را پرداخت مى كند.

بر اساس همين سياست است كه در زمينه امور مذهبى ساخت مساجد مجلل، تربيت و اعزام ائمه جماعات وهابى مسلك، چاپ و انتشار قرآن و كتب مذهبى در شمارگان بسيار بالا مد نظر قرار گرفته است.

بر اساس همين سياست است كه:

* كشورهاى مسلمان آفريقايى؛ نظير سومالى، مراكش، چاد، نيجر، مالى، سنگال و موريتانى به علت نيازهاى مالى از كمكهاى عربستان برخوردارند و يا نفت ارزان دريافت مى كنند.

* در بحران تجاوز عراق به كويت نخست سياست كنترل بحران و حل اختلاف بين عراق و كويت را در پيش گرفت ولى در نهايت در برابر عراق موضع گرفته، قسمت اعظم هزينه لشكر كشى آمريكا و هم پيمانان غربى اش را بر عهده گرفت. (1) 67* در جريان پيروزى مردم مسلمان الجزاير در انتخابات پارلمانى، در همسويى با كشورهاى غربى از رژيم كودتا حمايت كرد.

* در جنگ خليج فارس و يورش عراق به كويت، به دليل حمايت يمن از صدام، روابط اين دو كشور به وخامت گراييد و رژيم سعودى علاوه بر


1- - هزينه هاى اين جنگ براى عربستان حدود 60 ميليارد دلار تمام شد ولى خسارات وارده به اقتصاد جهان عرب خصوصاً عراق و كويت بالغ بر 620 ميليارد دلار بود، زيرا اين جنگ زير بناى اقتصاد كويت و عراق را ويران و هزينه هاى بسيارى بر ديگر كشورهاى منطقه تحميل و رشد اقتصادى آنها را كند و موجب كسرى بودجه كشورهاى همجوار نيز گرديد. (عربستان، محمد فخرى، ص 46.)

ص: 131

قطع كمك هاى خود به يمن كارگران آن كشور را از عربستان اخراج كرد.

گفتنى است عربستان با چند كشور همسايه خود؛ با يمن بر سر منطقه نجران و جيزان، با كويت و عراق بر سر مناطق بى طرف بينابين، با قطر بر سر قطع بزرگراه دوحه- ابوظبى داراى اختلافات مرزى بوده است كه با تلاش گسترده كشورهاى ديگر از طريق گفتگو و پيمان هاى جديد در بسيارى از موارد حل شده است.

عربستان در سال 1981 م. طى قراردادى با عراق، به اختلافات مرزى مبهم ديرين بر سر مرز طولانى مشترك دو كشور پايان داد. اين توافق در حالى صورت مى گرفت كه رياض و بغداد در زمينه هاى سياسى و عقيدتى هيچ گاه تفاهم نداشتند.

لازم به ذكر است پس از حادثه 11 سپتامبر، تغييراتى در سياست هاى عربستان نسبت به همسايگان و كشورهاى اسلامى پديد آمده است.

د: در ارتباط با مسأله فلسطين

اين كشور در حمايت از آرمان مردم فلسطين، پس از جنگ 1973 اعراب و اسرائيل در تحريم نفتى اعراب شركت نمود و بيش از يك ميليارد دلار به كشورهاى خطوط مقدم جبهه كمك كرد و پس از امضاى معاهده كمپ ديويد، براى به تعليق در آوردن عضويت مصر در سازمان كنفرانس اسلامى تلاش بسيار نمود ولى پس از كشته شدن ملك فيصل، به تدريج سياست خود را تغيير داد تا آن كه ملك فهد طرح 8 ماده اى ذيل را ارائه نمود:

ماده يك: خروج رژيم اشغالگر قدس از همه سرزمين هاى اشغالى

ص: 132

اعراب در سال 1967.

ماده دو: برچيده شدن همه آباديهاى يهودى نشين در سرزمينهاى اشغالى.

ماده سه: تضمين آزادى مذهب در سرزمين هاى مقدس فلسطين.

ماده چهار: شناسايى حقوق فلسطينيان در مورد بازگشت و پرداخت غرامت به كسانى كه مايل به مراجعت نيستند.

ماده پنج: كرانه باخترى رود اردن (كه در حال حاضر تحت اشغال رژيم اشغالگر قدس است) براى يك دوره انتقالى چند ماهه زير نظر سازمان ملل قرار گيرد.

ماده شش: طرح تأسيس يك كشور فلسطينى كه پايتخت آن قدس باشد.

ماده هفت: صلح و ادامه حيات همه كشورهاى خاورميانه.

ماده هشت: تضمين سازمان ملل و گروهى از كشورهاى عضو براى اجراى پيمان.

اين طرح كه در آن هيچ گونه تضمينى جهت انجام تعهدات رژيم اشغالگر قدس پيش بينى نشده، با پذيرش مذاكره با رژيم غاصب اسرائيل، آن را به رسميت شناخته است؛ گرچه اين طرح در مراحل اوليه، مورد بى اعتنايى قرار گرفت ولى مذاكره رسمى با رژيم اشغالگر قدس تحقق يافت.

اخيراً به دنبال افزايش جنايات ددمنشانه اسراييل پس از حادثه يازدهم سپتامبر، امير عبداللَّه وليعهد اين كشور نيز براى خروج از بن بست صلح خاور ميانه طرحى ارائه نموده است.

ه: رابطه با جمهورى اسلامى

پيشينه برقرارى ارتباط ايران و عربستان سعودى به 1307 ه. ش.

برمى گردد. در سال 1309 ه. ش. سفارت ايران در عربستان گشوده شد ولى در سال 1314 تعطيل و تا سال 1322 ه. ش. سفير ايران در مصر به عنوان سفير ايران آكروديته در عربستان منصوب گرديد. در اين سال به

ص: 133

علت درگيرى حاجيان ايرانى با اتباع سعودى همچنين اعدام يكى از حجاج ايرانى در حادثه اى ديگر، ارتباط سياسى دو كشور كاملا قطع گرديد. در سال 1326 ه. ش. پس از سفر هيئت حسن نيت عربستان، دوباره سفير ايران در مصر به صورت آكروديته در عربستان مشغول به كار گرديد. از آن پس توافقنامه هايى ميان دو كشور امضا و در مسايل اوپك همكارى هايى وجود داشت.

پس از پيروزى انقلاب، نخست روابط عادى بود ولى با برگزارى اولين مراسم برائت به سردى گراييد و با شروع جنگ تحميلى روابط به شدت تيره شد و تا سطح كاردار تنزل يافت.

در سال 1363 ه. ش. به دليل اقدامات مثبت ايران در پايان دادن به حادثه هواپيماى ربوده شده سعودى، روابط اندكى بهبود يافت، اما اقدام عربستان در كاهش قيمت نفت در سال 1365 رابطه را باز هم تيره تر كرد.

با شهادت حدود 400 تن از حجاج ايرانى در سال 1366 ه. ش، عربستان روابط خود با ايران را به طور يك جانبه قطع كرد.

پذيرش قطعنامه 598 و موضع گيرى اصولى ايران در تجاوز عراق به

ص: 134

كويت، روابط ايران و عربستان را از سال 1369 ه. ش. 1991 ميلادى وارد مرحله جديدى نمود و در پى آن سفارتخانه هاى دو كشور در فروردين سال 1370 گشوده شدند.

از سال 1370 تا 1376 را مى توان مرحله تنش زدايى و زمينه سازى روابط بهتر ناميد؛ در اين مرحله جناب آقاى هاشمى رفسنجانى رييس جمهور وقت، نقش بسيار مهم و اساسى داشتند و توانستند با جلب موافقت امير عبداللَّه وليعهد عربستان، رياست جمهورى اسلامى ايران بر كنفرانس اسلامى را به تصويب برسانند (1) 68.

برگزارى كنفرانس اسلامى در سال 1376 در تهران و ديدار امير عبداللَّه از تهران و مذاكرات سياسى وى در حاشيه حضورش در كنفرانس اسلامى و در مرحله بعد انعقاد موافقت نامه هاى متعدد اقتصادى، سياسى و امنيتى، روابط ايران و عربستان را نزديك تر ساخت. مسافرت جناب آقاى خاتمى رياست جمهورى اسلامى ايران در سال 1378 و ديدار امير سلطان بن عبدالعزيز معاون دوم شوراى وزيران و سفر برخى از وزراى دو كشور در بالا بردن سطح روابط، نقش بسيار مهمى ايفا نمود و چشم انداز آينده روابط دو كشور را تا حد زيادى ارتقا بخشيد.


1- - براى آگاهى از مشروح ملاقات ها و گفتگوهاى جناب آقاى هاشمى رفسنجانى با آقاى امير عبداللَّه، رجوع شود به فصلنامه «ميقات حج» ش 30، ص 52

ص: 135

فصل سوم تشكيلات مذهبى عربستان

اشاره

ص: 136

ص: 137

پيشگفتار

تشكيلات مذهبى عربستان

1. نقش دين در عربستان

دين در ميان مردم عربستان نفوذ زيادى داشته، در اوضاع فرهنگى، سياسى و اجتماعى آن نقش اساسى ايفا مى كند.

اين كشور بر اساس ظواهر شريعت اسلامى اداره مى شود؛ قوانينى چون قصاص و تعزيرات نيز در آن اجرا مى شوند. هيچ دينى غير از اسلام پذيرفته نيست و اماكن مذهبى غير اسلامى همچون كليسا، كنيسه و ... در آن وجود ندارد. رسانه هاى عمومى، احكام اسلامى را تبليغ و ترويج نموده، از نشر و پخش هر گونه سخن و برنامه خلاف شؤون دينى جلوگيرى مى شود.

جناح مذهبى و سنت گرايان، از قدرت و نقش بسيار زيادى در حكومت و جامعه عربستان برخوردار هستند.

اكثر مردم اين كشور از اهل تسنن مى باشند؛ و كشور بر اساس مذهب وهابيت اداره مى شود؛ بيشتر مردم نجد پيرو مذهب حنبلى و منطقه حجاز بيشتر مالكى مذهب اند و شايد به همين دليل بود كه آيين محمدبن

ص: 138

عبدالوهاب كه بيشتر بر اصول اعتقادات و آراى فقهى حنبلى تكيه مى كرد، ابتدا در ميان مردم نجد انتشار يافت.

در شهر مدينه منوره و منطقه الشرقيه تعداد نسبتاً قابل توجهى از شيعيان اماميه زندگى مى كنند و در عسير و نجران نيز گروهى از اسماعيليه وجود دارند. بخشى از يمنى هاى مقيم عربستان نيز زيدى مذهب هستند.

2. پيشينه وهابيت

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله بعد از آن كه بنيان اسلام را نهاد، با فراخوان مسلمانان به وحدت، جامعه اسلامى را متحد و يكپارچه ساخت؛ اما پس از رحلت آن حضرت، مسائل سياسى، اعتقادى و فقهى موجب پيدايش مذاهب مختلف اسلامى گرديد. نخست در مورد جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله دو رأى و انديشه شكل گرفت:

1. گروهى از بزرگان صحابه همچون ابن عباس، سلمان ابوذر و مقداد و عده اى از مردم با استناد به واقعه غدير خم و تصريح پيامبر صلى الله عليه و آله در مواضع متعدد، حضرت على عليه السلام را خليفه و جانشين پيامبر مى دانستند. صاحبان اين انديشه، «شيعه» ناميده شدند.

2. در برابر، عده اى به استناد به شوراى سقيفه و بيعت مردم، آنان كه به حكومت دست يافتند (ابابكر، عمر، عثمان، امام على عليه السلام) را خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله معرفى نمودند. دارندگان اين رأى «اهل سنت و جماعت» نام گرفتند.

عامل ديگر سياسى كه موجب شكل گيرى گروه ديگرى به نام «خوارج» شد، پذيرش حكميت از سوى امام على عليه السلام در جنگ با معاويه

ص: 139

بود كه خوارج آن را كفر تلقى نمودند. خوشبختانه جريانات مختلف اين گروه در ميان جامعه اسلامى منقرض شدند و تنها اندكى از يكى از معتدل ترين جريانات آن به نام «اباضيه» باقى ماندند. (1) 69 افزون بر عوامل سياسى فوق، از نيمه دوم قرن اول هجرى مسائلى چون جبر و اختيار، قضا و قدر، حادث يا قديم بودن كلام الهى و صفات خداوند مورد بحث و گفتگو واقع شد؛ در اين گونه مباحث، شيعيان از سخن و هدايت اهل بيت پيامبر عليهم السلام پيروى مى نمودند ولى در ميان اهل سنت، مذاهب كلامى متفاوتى پديد آمد:

ابتدا طرز تفكر عقل مدارانه اى بوجود آمد كه با تأمل و تفكر در مسائل اعتقادى به بحث و اظهار نظر مى پرداختند. دارندگان اين طرز تفكّر بعدها «معتزله» ناميده شدند. در خلال اين مباحثات، گروه هاى ديگر كلامى مانند جهميه و .... نيز به وجود آمدند.

در برابر گفتگوهاى كلامى و روش عقل مدارانه فوق، عده اى از محدِّثان كه به «اهل حديث» معروف گشتند، به مخالفت برخاسته، پرسش را بدعت و هر گونه انديشه و تفكر و بحث كلامى در مورد عقايد را ناروا دانسته، تنها معيار شناخت حق را «حديث» معرفى نمودند.

در رأس اين محدِّثان مى توان از عثمان بن سعيد دارمى و مهم تر از وى احمد بن حنبل را نام برد كه در رد فرقه هاى كلامى معتزله و جهميه دست به قلم برده، با تأكيد بر لزوم حديث گرايى و تكيه بر ظاهر متون روايى، هر گونه تحليل و تأمل عقلانى و خردورزى در احاديث را ممنوع اعلام


1- - آشنايى با علوم اسلامى، كلام و عرفان شهيد مطهرى، ص 25

ص: 140

نمودند. اهل حديث به تدريج گستره كار خود را توسعه دادند و در زمينه فقه نيز بسيارى از مردم به احمد بن حنبل گرويدند.

گفتنى است در ميان خلفاى عباسى، تنها مدافع حنبليان، متوكل عباسى بود كه هدايايى براى احمد بن حنبل فرستاد و با اهل حديث همدلى و همراهى بسيار نمود.

بعدها ابوالحسن اشعرى از معتزله جدا شد و مكتب كلامى «اشاعره» را بنيان نهاد. از آن پس اهل حديث به دو گروه تقسيم شدند:

1-/ حنابله كه همچنان هر گونه مباحثه و گفتگوى كلامى در زمينه اعتقادات را حرام و ناروا مى دانستند.

2-/ اشعريان كه گفتگوهاى كلامى را جايز مى دانستند بر پيروى از ظواهر روايات در مسايل اعتقادى تأكيد مى ورزيدند. (1) 70 از سوى ديگر در كنار مكتب فقهى حنابله، سه مكتب فقهى؛ حنفى مالكى و شافعى نيز پديد آمد. مالك بن انس، همچون حنابله بحث هاى عقلى در اصول دين را ناروا و ممنوع اعلام نمود، ولى ابوحنيفه در مكتب فقهى خود با تكيه بر قياس و رأى به استنباط احكام فقهى مى پرداخت.

بدين روى مورد شديدترين حملات اهل حديث قرار گرفت.

به تدريج «اشعريان» بويژه با حمايت حاكمان عباسى، از نظر كلامى بر انديشه هاى ديگر غلبه يافتند و حنبليان به ضعف و سستى گراييدند و كم كم از نظر فقهى نيز طرفداران خود را از دست دادند.

در اواخر قرن چهارم هجرى قمرى «بربهارى» رييس حنبليان بغداد با


1- - همان، ص 56 نيز عدل الهى شهيد مطهرى ص 10-/ 25

ص: 141

تكيه بر ظواهر آيات و روايات، بار دگر عقايدى چون استقرار خداوند بر فراز كرسى و ديده شدن در روز قيامت را زنده ساخت و از نظر فقهى، زيارت قبور را منع و نوحه گرى بر امام حسين عليه السلام را ناروا خواند. (1) 71 اظهار چنين مطالبى، خشم علما و مردم را برانگيخت و موجب صدور اطلاعيه اى از سوى خليفه «الراضى» در نادرستى عقايد و توبيخ ياران او گرديد. برابر نوشته ابن الجوزى از آن پس، وى در خانه زنى پنهان شد و در همانجا مرد و بدون اطلاع مردمان او را در همان مكان غسل دادند و به خاك سپردند. (2) 72

حنبليان به تدريج از ميان رفتند تا آن كه در اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم «ابن تيميه» و سپس شاگردش «ابن قيم الجوزيه»، آراء و نظرياتى همسان با بربهارى ابراز داشتند و مجدداً عقايد اهل حديث را با شدت بيشترى احيا كردند. ابن تيميه نيز پس از اعلام نظر خود در مورد صفات خداوند كه در حقيقت جسم بودن خدا را تداعى مى نمود، با مخالفت سختى از سوى عالمان مسلمان مواجه گرديد و در جلسه اى در حضور علما و پس از شنيدن استدلال ايشان، حرف خود را پس گرفت و توبه نمود. ولى پس از چندى، رأى فقهى او كه زيارت را امرى ناپسند اعلام كرد، بار ديگر خشم همگان را برانگيخت و به دليل مخالفت عمومى و شكايت فرقه هاى مختلف اسلامى، به دستور ملك ناصر به زندان افتاد و در همان جا از دنيا رفت. (3) 73


1- - الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج 6، ص 248
2- - منهاج السنة النبويه، ج 6، ص 32
3- - رحله ابن بطوطه، ج 1، ص 57

ص: 142

پس از وى بار دگر نهضت سلفى گرايى و رأى و انديشه حنبليان رو به افول گذاشت تا آن كه در قرن دوازدهم هجرى محمد بن عبد الوهاب آن افكار را پى گرفت (1) 74 و با امير درعيه محمد بن سعود جد آل سعود پيمان بست و توافق نمود كه محمد بن عبدالوهاب، رهبرى مذهبى و محمد بن سعود جدّ آل سعود، رهبرى سياسى و مديريت حكومت را بر عهده گيرند كه تاريخ آن به تفصيل در فصل دوم ارائه شد.

3. سازمانهاى مذهبى عربستان

اشاره

در تشكيلات حكومتى عربستان، وزارت اوقاف، شؤون اسلامى، دعوت و ارشاد، و سازمانهاى ديگر براى انجام امور مذهبى تأسيس شده و به انجام امور مذهبى مى پردازند.

افزون بر آنها، سازمانهاى مهم مذهبى اين كشور عبارتند از:

الف. سازمان علماى بزرگ هيئت كبار العلما

اين سازمان كه به رياست مفتى كل كشور اداره مى شود، مركب از 21 تن از علماى طراز اول كشور مى باشد. عمده فعاليت اعضاى اين سازمان صدور فتوى است كه نقش مهمى در مسائل مذهبى و سياسى كشور دارد؛ زيرا در كشور به صورت رسمى از هيچ يك از مذاهب فقهى مشهور اهل


1- - براى اطلاعات بيشتر از آيين وهابيت رجوع شود به: به الذريعه، ج 10، ص 235 و 236 و آيين وهابيت، آيت اللَّه جعفر سبحانى. وهابيت در ترازوى نقد، على محمدى آشنانى. تحليلى نو بر عقايد وهابيان، محمد حسين ابراهيمى. فرقه وهابى و پاسخ شبهات آنها، علامه سيد محمد حسن قزوينى. وهابيان، على اصغر فقيهى. چهره واقعى وهابيت، حبيب روحانى و ..

ص: 143

سنت يعنى حنبلى، شافعى، حنفى، و مالكى پيروى نمى شود، بلكه بر اساس فتاوى همين سازمان بويژه فتواى رييس آن كه معمولا بر اساس مذهب حنبلى است عمل مى شود.

بالاترين مقام مذهبى اين كشور «مفتى كل» است كه به حكم پادشاه منصوب مى گردد؛ تا چندى قبل «ابن باز» پيرمرد نابيناى سعودى اين مقام را در اختيار داشت كه پس از فوت وى در سال 1999 م/ 1420 ه. ق.

شيخ عبدالعزيز آل شيخ توسط ملك فهد به اين سمت منصوب شد.

ب. سازمان رابطة العالم الاسلامى

اين سازمان حدود 40 سال قبل با عضويت نمايندگانى از ساير كشورها تشكيل گرديد. اين تشكيلات از پرقدرت ترين سازمانهاى مذهبى در عربستان محسوب مى شود. بودجه سالانه اين سازمان بالغ بر دويست ميليون ريال سعودى است و در بيشتر كشورهاى جهان شعبه دارد.

وظايف اين سازمان عبارت است از: آموزشهاى اسلامى، توزيع كتب اسلامى و قرآن، آموزش زبان عربى، كمك به مؤسسات اسلامى.

مؤسسات وابسته به اين سازمان: 1- مجمع فقه اسلامى 2- شوراى عالى جهانى مساجد 3- سمينار زيربنايى تربيت اسلامى 4- مجالس قاريةالمساجد 5- سازمان جوانان اسلامى

اين سازمان طى 10 سال گذشته پول بسيار زيادى صرف ساخت بناهاى اسلامى و ترويج مذهب وهابيت نموده است و دولت نيز در ده سال اخير مبالغ هنگفتى در جهت ترويج اسلام، نشر و حفظ قرآن، مؤسسه ائمه ارشاد و سازمانهاى خيريه، بيمارستانها و درمانگاهها در

ص: 144

خارج از كشور كمك كرده است. همچنين تعداد هزار مسجد در جهان و صدها مركز اسلامى زير نظر اين سازمان مشغول فعاليت مى باشند. افزون بر آن هزينه احداث 20 مركز اسلامى؛ 1259 باب مسجد؛ 1069 باب مدرسه؛ 200 باب مؤسسه مذهبى؛ 134 دانشگاه؛ 41 باب درمانگاه؛ 76 باب بيمارستان؛ 1 باب انستيتو جهان عرب در پاريس را پرداخت نموده است.

ج- سازمان امر به معروف و نهى از منكر

كشور عربستان يك كشور اسلامى و مذهبى است و همواره داراى فرهنگى آميخته به دين و مذهب بوده است، بدين رو مردم اين كشور در كنار آداب و رسوم قبيله اى، نسبت به انجام فرايض دينى و آداب و سنن مذهبى پايبندى زيادى دارند.

در عين حال سازمان امر به معروف و نهى از منكر به منظور دعوت مردم براى برگزارى نمازهاى جماعت و جمعه، نظارت بر رعايت شؤون اسلامى و حجاب بانوان و جلوگيرى از فعاليت مراكز غير شرعى تشكيل شده است.

اعضاى اين سازمان نقش پليس منكرات را بر عهده دارند و با گشت زنى در خيابان ها، با موارد غير مشروع برخورد مى كنند.

نهادهاى ديگرى كه در عربستان به امور مذهبى مى پردازند، عبارتند از: اداره تحقيقات علمى و مذهبى و صدور فتاوى و دعوت و ارشاد؛ جمعيت حفظ قرآن؛ المجمع الفقهى؛ رياست عام امور حرم مكى و حرم نبوى؛ شوراى عالى جهانى مساجد؛ سازمان رسيدگى به وضع اقليتهاى اسلامى در كشورهاى غير اسلامى.

ص: 145

د- سازمان هاى وابسته به امور مذهبى
اشاره

در اين بخش به معرفى چند مركز مهم ديگر كه مى توان آنها را مؤسسات وابسته به امور مذهبى دانست مى پردازيم.

1. مؤسسه ملى راهنمايى حجاج

در پى فرمان ملك فهد در مورد ايجاد مركز ارائه خدمات رفاهى براى حجاج در سال 1405 ه. ق. هيئت وزيران قانون تأسيس هيئت راهنمايى حجاج را به تصويب رساند. اين مركز كه در مدينه منوره تأسيس گرديد، بعداً به مؤسسه ملى راهنمايان تغيير نام داد. بخش هاى متنوع اين مركز عبارتند از: استقبال، اسكان، نظم، امور بعثه ها، گذرنامه نقل و ...

2. معهد خادم الحرمين الشريفين لأبحاث الحج

اين تشكيلات كه به تصويب هيئت وزيران در سال 1401 ه. ق. براى جمع آورى اطلاعات، حفظ محيط زيست و ارائه مشاوره فنى به شوراى عالى حج تأسيس گرديد، زير نظر امير نايف بن عبدالعزيز وزير كشور و رييس شوراى عالى حج اداره مى شود، و داراى بخش هاى عمران و مهندسى، بهداشت و محيط زيست، امور ادارى و انسانى، اطلاعات و خدمات علمى، امور تبليغات و امور مالى مى باشد.

3. مجتمع چاپ قرآن ملك فهد

ص: 146

ساخت اين مجتمع بر اساس فرمان ملك فهد در سال 1403 ه. ق. در مساحتى بالغ بر 000/ 250 متر مربع آغاز و در سال 1405 ه. ق. افتتاح گرديد. اين مجتمع كه زير نظر وزارت اوقاف اداره مى شود، به چاپ متن، ترجمه و تفسير قرآن، نشر سيره نبوى و مجموعه آثار ابن تيميه و تكثير نوار قرائت قرآن مى پردازد.

بخش هاى مختلف اين مجمع عبارتند از: دروس قرآنى، ترجمه، شوراى علمى مصحف، شوراى ترجمه، هيئت مشاوران، بخش تكثير نوار، سنت و سيره نبوى، مباحث و دراسات اسلامى.

اين مركز قرآن كريم را در بيست نوع مختلف در اندازه هاى بزرگ، متوسط و كوچك چاپ مى كند و متوسط توليد ساليانه آن 000/ 000/ 10 نسخه است. همچنين اين مركز نوار شش گونه قرائت راتكثير و تفاسيرى در سه حجم و ترجمه هايى به زبانهاى زنده دنيا و كتب سيره نبوى و مجموع فتاواى ابن تيميه را به چاپ رسانده است.

افزون بر آن، اين مركز به برگزارى دوره هاى تجويد نيز مى پردازد.

4. كارگاه بافت پرده كعبه

مركز نساجى و بافت پوشش كعبه به فرمان ملك عبد العزيز بن عبد الرحمن در سال 1346 ه. ق. ايجاد گرديد. ملك فيصل آن را در سال 1382 ه. ق. تجديد بنا نمود. پس از وى در سال 1397 ه. ق. ساختمانهاى بزرگ و جديدى براى آن احداث و ماشين آلات نساجى آن نوسازى و مدرن گرديد.

هم اكنون اين كارخانه براى هر سال يك پرده از حرير خالص طبيعى

ص: 147

مى بافد و با نخ هاى نقره طلا فام تزيين مى كند.

5. حوزه هاى دينى و رهبران مذهبى

بر اساس توافق رهبر مذهبى وهابيت و بزرگ خاندان آل سعود رهبرى سياسى در خاندان آل سعود و حاكميت مذهبى بر عهده فرزندان شيخ محمد بن عبدالوهاب مى باشد.

در عربستان، 30 هزار باب مسجد معمولى و مسجد جامع وجود دارد كه در 535/ 6 مسجد آن نماز جمعه برگزار مى شود و در 669/ 23 مسجد آن 90 هزار امام جماعت و مؤذن به انجام وظيفه مشغول هستند.

رهبران مذهبى اين كشور نقش مهمى در كشور دارند. اكنون كشور عربستان به دليل قدرت مالى خود و نيز مراسم سالانه حج، و ضعف دولتهاى حاكم بر كشورهاى اسلامى، نفوذ فراوانى در ميان مسلمانان دارد و از اين نفوذ به شدت بهره مى برد.

حوزه هاى دينى عربستان، به تدريج به شكل دانشگاه تكامل يافته است؛ در اين دانشگاه ها افزون بر دانشجويان داخلى، دانشجويان خارجى بويژه كشورهاى اسلامى، با هزينه دولت عربستان، مقاطع تحصيلى خود را ادامه مى دهند:

الف: دانشگاه اسلامى مدينه منوّره: اين دانشگاه كه در سال 1381 تأسيس شد، اكنون به منزله يك مركز اسلامى جهانى درآمده و داراى پنج دانشكده شريعت، دانشكده تبليغ و اصول دين، دانشكده قرآن و مطالعات سياسى، دانشكده روايات شريفه و مطالعات

ص: 148

اسلامى، و دانشكده زبان عربى است كه هر كدام از 13 بخش تشكيل شده است.

ب: دانشگاه ام القراى مكه؛ اين مركز علمى در سال 1981 تأسيس گرديد. شمار استادان آن 90 نفر و شمار دانشجويان شاغل به تحصيل 000/ 20 نفر مى باشند. دانشكده هاى آن: دانشكده تعليم و تربيت، دانشكده مطالعات كتابدارى است. تعداد كتابهاى موجود در كتابخانه مركز علمى بالغ بر 000/ 0

5 جلد است.

ص: 149

منابع و مآخذ

1- قرآن كريم.

2- آشنايى با علوم اسلامى، كلام و عرفان، شهيد مطهرى، انتشارات صدرا.

3- الأصالة و المعاصرة، فؤاد عبدالسلام الفارسى، شركة المدينة المنورة للطباعة و النشر، 1412 ه. ق.

4- الاعلام زركلى، دارالعلم للملايين، بيروت، 1990 م.

5- اعيان الشيعه، محسن امين، مطبعه ابن زيدون دمشق، چاپ دوم، 1944 م.

6- بحارالانوار، علامه مجلسى، بيروت.

7- البعثات الخارجيه للمملكة العربية السعودية، صادق على حجازى، مطبوعات نادى مكة الثقافى، چاپ اول، 1403 ه. ق.

8- تاريخ البلاد العربية السعوديه، دكتر منير العجلانى، دارالشبل للنشر والتوزيع، رياض، چاپ دوم، 1413 ه. ق.

9- تاريخ تحليلى اسلام، سيد جعفر شهيدى.

11- تاريخ العربية السعوديه من القرن الثامن عشر حتى نهاية القرن العشرين، اليكسى فاسيليف، شركة المطبوعات للتوزيع و النشر بيروت لبنان، چاپ اول، 1995 م.

ص: 150

10- تاريخ المملكة العربية السعوديه، صلاح الدين مختار، چاپ بيروت، دار مكتبة الحياة.

11- جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366.

12- الجغرافيا التاريخيه لشبه الجزيرة العربيه، فى عصور ماقبل التاريخ، دكتر طلعت احمد محمد عبده، دانشگاه الازهر «دارالمعرفة الجامعيه» مصر.

13- الجزيرة العربيه فى الوثائق البريطانيه، نجده فتحى صفوه، دارالساقى، بيروت، لبنان چاپ اول، 1996 م.

14- جزيرة العرب فى القرن العشرين، حافظ وهبه، چاپ مصر.

15-/ حج، استاد مطهرى، نشر صدرا.

16- دراسات تاريخ الجزيرة العربيه، تدوين و چاپ جمعى از اساتيد دانشگاه ملك سعود، 1404 ه. ق، 1984.

17-/ دليل الفنادق، معهد خادم الحرمين الشريفين لأبحاث الحج، مكه مكرمه.

18- دليل المملكة العربية السعوديه، وزارت اعلام عربستان سعودى، 1996 م.

19- الذريعه الى تصانيف الشيعه، دار الاضواء، چاپ بيروت.

20- رحله ابن بطوطه، مؤسسة الرسالة، بيروت.

21- الرحلة الحجازيه، محمد لبيب البتنونى، مكتبه الثقافة الدينيه.

22- شبه جزيرة العرب، محمود شاكر، المكتب الاسلامى، چاپ بيروت، 1406 ه. ق.

23- الرد على الاخنائى، ابن تيميه، مطبعه سلفيه، مصر.

24- عدل الهى، مرتضى مطهرى، انتشارات صدرا، چاپ دهم.

ص: 151

25- عربستان، محمد فخرى، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى بازرگانى، ويرايش دوم.

26- عربستان سعودى، رقيه عظيمى سادات، تهران، دفتر مطالعات سياسى و بين المللى وزارت امور خارجه، چاپ سوم 1380.

27- فرازهايى از زندگى پيامبراسلام، جعفر سبحانى، نشر مشعر، 1381.

28- الفهرست، ابن نديم بغدادى، چاپ تجدد.

29-/ قلب الحجاز، عاتق بن غيث البلادى، دارمكه للنشر و التوزيع،

30- الكامل فى التاريخ، ابن اثير، دار صادر بيروت.

31- كشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، الرياسة العامه للادارات البحوث العلميه، رياض.

32- المدن و الاماكن الأثريه فى شمال و جنوب الجزيرة العربيه، احمد حسين شرف الدين، چاپ رياض، مطابع الفرزدق التجاريه، 1404 ه. ق

33- مروج الذهب، مسعودى، دارالفكر بيروت، 1409

34- معجم ادوية الجزيره، عبداللَّه بن محمدبن خميس، چاپ اول، 1425 ه. ق.

رياض مطابع الفرزدق التجاريه.

35-/ ملوك العرب، امين الريحانى، بيروت 1924.

36- منهاج السنة النبويه، ابن تيميه، جامعه امام محمد بن سعود عربستان. (1) 75

پي نوشتها

1 ( 1)- با عنايت به فراخوان جهان شمولِ اسلام در مورد وحدت بر محور توحيد در آيه شريفه« قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم أَلَّا نعبد الّا اللَّه. آل عمران، 64» و تأكيد بسيار بر اهتمام نسبت به امور مسلمانان در رواياتى همچون؛« من أصبح لايهتمّ بأمور المسلمين فليس بمسلم.( دَحْوالأرض)، بحارالانوار، ج 74، ص 339-/ 337» حسن تفاهم، بسترسازى و تحقق وحدت وتعاون امت اسلامى، يكى از اساسى ترين وظايف دينى است.( حج، شهيدمطهرى، ص 9-/ 25)

2 ( 2)- بحارالانوار، ج 57، ص 232 و ج 66، ص 254

3 ( 3)- بحارالانوار، ج 11، ص 183

4 ( 1)-

5 ( 2)- آسيا با مساحتى بيش از 44 ميليون كيلومتر مربع بزرگترين قاره كره زمين است كه بيش از 14 مساحت كل خشكى هاى زمين(/ 135 ميليون كيلومتر مربع) را در بر گرفته و 60% جمعيت دنيا را در خود جاى داده است

6 ( 3)- خاورميانه() اصطلاحى است كه براى اولين بار در سال 1902/ 1320 ميلادى توسط يك افسر امريكايى به كار گرفته شد و پس از آن به تدريج در ميان سياستمداران كشورها رايج گرديد. سازمان ملل اين اصطلاح را در سال 1948 پذيرفت. برخى پديد آورنده اين اصطلاح را فرماندهى نظامى بريتانيا در خلال جنگ جهانى دانسته اند.( جغرافياى كشورهاى مسلمان، ص 11، تاريخ بلاد عربى سعودى، منير العجلانى، ص 9.)

7 ( 1)- شبه جزيره عربستان در نيمكره شمالى و نيمكره شرقى جنوب غربى آسيا قرار گرفته است و از مشرق با خليج فارس، از مغرب با درياى سرخ( درياى قلزم) و از جنوب با اقيانوس هند هم مرز است. مرز شمالى آن را به دقت نمى توان معين كرد ولى مى توان خطى فرضى را از خليج عقبه تا فرات امتداد داد و آن را مرز شمالى اين شبه جزيره دانست. اين شبه جزيره از هفت كشور؛ عربستان سعودى، جمهورى يمن، عمان، امارات متحده عربى، قطر، بحرين و كويت تشكيل شده است

8 ( 1)-، رمله

9 ( 1)- تاريخ تحليلى اسلام، دكتر سيد جعفر شهيدى، ص 1

10 ( 2)- شبه جزيره، محمود شاكر، ص 36-/ 30. براى اطلاعات بيشتر به معجم ادوية الجزيره، عبداللَّه محمد بن خميس، و قلب الحجاز، عاتق بن غيث البلادى مراجعه شود


1- على محمدى آشنانى، شناخت عربستان، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 12، تابستان 1389.

ص: 152

11 ( 1)- نك: معجم البلدان، ج 4، ص 367 و ج 5، ص 261

12 ( 1)- دليل المملكة العربية السعودية، ص 1

13 ( 1)- همان، ص 2

14 ( 2)- جغرافياى تاريخى شبه جزيره، احمد محمد عبده، ص 44 و عربستان، فخرى، ص 104

15 ( 3)- از سال 1955 ميلادى/ 1375 ه. ق. تا كنون

16 ( 1)- عربستان سعودى، سادات عظيمى، ص 7

17 ( 1)- الفهرست، ابن نديم بغدادى، ص 8؛ مروج الذهب، ج 1، ص 300

18 ( 1)- عربستان سعودى، سادات عظيمى، ص 61

19 ( 2)- عربستان، محمد فخرى، ص 8

20 ( 1)- تاريخ البلاد السعوديه، منير العجلانى، ج 1، ص ز

21 ( 1)- سازمان اوپك باعضويت اوليه پنج كشور عراق، كويت، ايران، عربستان سعودى وونزوئلا در سال- 1960 ميلادى/ 1379 ه. ق. به منظور ايجاد هماهنگى و وحدت و تعيين بهترين شيوه براى تأمين منافع، پيش بينى روش ها و وسايل تأمين و تثبيت قيمت ها در بازارهاى بين المللى، در نظر گرفتن مصالح ملت هاى توليد كننده و تضمين درآمدى ثابت براى آنان، تشكيل شد. بر اساس آخرين توافق اعضاى اوپك در صورتى كه قيمت نفت براى بيش از بيست روز پائين تر از 25 دلار باشد، آنان از سقف توليد خود تا يك ميليون بشكه خواهند كاست و در صورتى كه بيش از بيست روز متوالى بالاتر از بيست و پنج دلار باشد، آنان به توليد نفت خود تا يك ميليون بشكه خواهند افزود

22 ( 1)- به عنوان نمونه در سال 1992 م عربستان 5/ 13%، آمريكا 1/ 13%، و روسيه 5/ 12% از توليد نفت جهان را به خود اختصاص دادند

23 ( 1)- الاصاله والمعاصره، الفارسى، ص 171

24 ( 2)-

25 ( 1)- عربستان، محمد فخرى، ص 53

26 ( 1)- عربستان سعودى، سادات عظيمى، ص 34

27 ( 1)- دليل المملكة العربية السعوديه، ص 70

ص: 153

28 ( 1)- روزنامه جام جم، سه شنبه 9 مهر 1381، سال سوم شماره 693، ص 7

29 ( 1)- دليل المملكة العربية السعودية، ص 80

30 ( 2)- الاصاله و المعاصره، فارسى ص 389. براى تفصيل بيشتر به البعثات الخارجيه للمملكة العربيه السعوديه، نوشته صادق على حجازى مراجعه شود

31 ( 1)- روزنامه جام جم، سه شنبه 9 مهر 1381، سال سوم شماره 693، ص 7

32 ( 1)- عربستان، سادات عظيمى، ص 47-/ 48. با اندكى تصرف و تلخيص

33 ( 1)- عربستان، فخرى، ص 104

34 ( 1)- عربستان، فخرى، ص 83

35 ( 1)- عربستان، فخرى، ص 105-/ 112

36 ( 1)- عربستان، فخرى، ص 98-/ 101

37 ( 1)- نازعات: 30« والارض بعد ذلك دحاها»

38 ( 2)- بحارالانوار، ج 57، ص 232، و ج 66، ص 254

39 ( 3)- جغرافياى تاريخى شبه جزيره عربى در دوران ماقبل تاريخ، دكتر طلعت احمد محمد عبده، ص 184- 268. براى تفصيل بيشتر به: المدن و الاماكن الأثريه فى شمال و جنوب الجزيره

40 ( 1)- تاريخ البلاد العربية السعوديه، منيرالعجلانى، ص 5

41 ( 2)- الرحلة الحجازيه، محمد لبيب البتنونى، ص 34-/ 11

42 ( 3)- دراسات تاريخ الجزيرة العربيه، ص 103-/ 79

43 ( 4)- نخست«» سپس«». جغرافياى تاريخى شبه جزيره عربى در دوران ماقبل تاريخ، دكتر طلعت احمد محمد عبده، ص 19 و 67

44 ( 5)- همان، ص 24

ص: 154

45 ( 1)- تاريخ تحليلى اسلام، دكتر سيد جعفر شهيدى، ص 6-/ 16. نيز دراسات تاريخ الجزيرة العربيه، 91-/ 103. و الرحلة الحجازيه، محمد لبيب البتنونى، ص 13-/ 40

46 ( 2)- تاريخ تحليلى اسلام، همان، ص 24-/ 22

47 ( 1)- براى تفصيل بيشتر به: فرازهايى از زندگى پيامبر اسلام، آيت اللَّه جعفر سبحانى

48 ( 2)- بقره، آيه 127

49 ( 1)- توبه، آيه 5

50 على محمدى آشنانى، شناخت عربستان، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 12، تابستان 1389.

51 ( 1)- حماسه حسينى، قيام مردم مدينه بر ضدّ يزيد و بيعت با عبد اللَّه بن حنظله، تصرف حجاز توسط عبد اللَّه بن زبير در دوران امويان و قيام محمد بن عبد اللَّه بن حسن بن على مشهور به ذو نفس زكيه و برادرش ابراهيم و پس از مدت كوتاهى قيام حسين بن على نواده امام حسن بر ضدّ عباسيان نمونه هايى از آن است

52 ( 1)- شبه جزيره عرب، محمود شاكر، ص 126-/ 100

53 ( 1)- نسبت دادن يك طايفه يا انديشه مذهبى به پدر بنيان گذار آن در زبان عربى مرسوم است. بر اين اساس خاندان سعودى به پدر محمد بن سعود و انديشه وهابيت به پدر بنيان گذار آن عبدالوهاب منسوب شده است. تاريخ البلاد، العربية السعوديه، منير العجلانى، ج 1، ص 80

54 ( 1)- قلب جزيرة العرب ص 328، صقرالجزيرة ج 1، ص 64

55 ( 1)- صقر الجزيرة، ج 1، ص 54

56 ( 1)- صقر الجزيره، ج 1، ص 65

ص: 155

57 ( 1)- از زمان تركى بن عبداللَّه بن محمد بن سعود، امارت سعودى از اولاد عبدالعزيز به اولاد برادرش عبداللَّه منتقل شد و تا امروز در همين نسل باقى است

58 ( 1)- بعضى سال وفات خالد بن سعود بن عبداللَّه را 1257 ه. ق. و محل فوتش را مكّه نوشته اند. الأعلام زركلى، ج 3، ص 337

59 ( 1)- تاريخ المملكة العربية السعوديه، صلاح الدين المختار، ج 1، ص 373-/ 385

60 ( 1)- براى اطلاعات بيشتر نك: الجزيرة العربيه فى الوثائق البريطانيه، تأليف نجده فتحى صفوه

61 ( 1)- براى تفصيل بيشتر نك: كتاب ملوك العرب ريحانى، ج 1، ص 76-/ 392 و صقر الجزيره، ج 3، 453

62 ( 1)- صقر الجزيره ج 3، ص 492

63 ( 1)- عربستان، محمد فخرى، ص 27

64 ( 1)- اصل 3، 10، 13 و 17 قانون مجلس شورا

65 ( 1)- الاصاله و المعاصره، الفارسى، ص 125-/ 138

66 ( 1)- عربستان، فخرى، ص 57-/ 64

ص: 156

67 ( 1)- هزينه هاى اين جنگ براى عربستان حدود 60 ميليارد دلار تمام شد ولى خسارات وارده به اقتصاد جهان عرب خصوصاً عراق و كويت بالغ بر 620 ميليارد دلار بود، زيرا اين جنگ زير بناى اقتصاد كويت و عراق را ويران و هزينه هاى بسيارى بر ديگر كشورهاى منطقه تحميل و رشد اقتصادى آنها را كند و موجب كسرى بودجه كشورهاى همجوار نيز گرديد.( عربستان، محمد فخرى، ص 46.)

68 ( 1)- براى آگاهى از مشروح ملاقات ها و گفتگوهاى جناب آقاى هاشمى رفسنجانى با آقاى امير عبداللَّه، رجوع شود به فصلنامه« ميقات حج» ش 30، ص 52

69 ( 1)- آشنايى با علوم اسلامى، كلام و عرفان شهيد مطهرى، ص 25

70 ( 1)- همان، ص 56 نيز عدل الهى شهيد مطهرى ص 10-/ 25

71 ( 1)- الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج 6، ص 248

72 ( 2)- منهاج السنة النبويه، ج 6، ص 32

73 ( 3)- رحله ابن بطوطه، ج 1، ص 57

74 ( 1)- براى اطلاعات بيشتر از آيين وهابيت رجوع شود به: به الذريعه، ج 10، ص 235 و 236 و آيين وهابيت، آيت اللَّه جعفر سبحانى. وهابيت در ترازوى نقد، على محمدى آشنانى. تحليلى نو بر عقايد وهابيان، محمد حسين ابراهيمى. فرقه وهابى و پاسخ شبهات آنها، علامه سيد محمد حسن قزوينى. وهابيان، على اصغر فقيهى. چهره واقعى وهابيت، حبيب روحانى و ..

75 على محمدى آشنانى، شناخت عربستان، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 12، تابستان 1389.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109